شکل جمع:
parametersپارامتر، عامل متغیر، فراسنج
نسبت میان تقاطع دو سطح، مقدار معلوم و مشخص، پارامتر، مقداری از یک مدار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Four parameters are necessary to determine an event, namely the three that determine its position and the one which determines its time.
برای تشخیص یک رویداد چهار عامل متغیر لازم است: سه عامل متغیری که محل آن را تعیین میکند و یک عامل متغیر که زمان آن را معین میکند.
We must remain within the parameters of the budget.
بایستی از عاملهای متغیر بودجه فراتر نرویم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «parameter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/parameter