آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Parameter

pəˈræmət̬ər pəˈræmɪtə

شکل جمع:

parameters

معنی parameter | جمله با parameter

noun C1

پارامتر، عامل متغیر، فراسنج

noun

نسبت میان تقاطع دو سطح، مقدار معلوم و مشخص، پارامتر، مقداری از یک مدار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Four parameters are necessary to determine an event, namely the three that determine its position and the one which determines its time.

برای تشخیص یک رویداد چهار عامل متغیر لازم است: سه عامل متغیری که محل آن را تعیین می‌کند و یک عامل متغیر که زمان آن را معین می‌کند.

We must remain within the parameters of the budget.

بایستی از عامل‌های متغیر بودجه فراتر نرویم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد parameter

سوال‌های رایج parameter

شکل جمع parameter چی میشه؟

شکل جمع parameter در زبان انگلیسی parameters است.

ارجاع به لغت parameter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «parameter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/parameter

لغات نزدیک parameter

پیشنهاد بهبود معانی