فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Plugin

ˈplʌɡ.ɪn ˈplʌɡ.ɪn

گذشته‌ی ساده:

plugged in

سوم‌شخص مفرد:

plugs in

وجه وصفی حال:

plugging in

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

کامپیوتر اَفزایه، پلاگین (ابزاری کاربردی، کوچک و وابسته به یک نرم‌افزار میزبان دیگر است و به‌تنهایی کاربردی ندارد)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده

The website crashed because of a faulty plugin.

وب‌سایت به‌دلیل یک افزایه‌ی معیوب از کار افتاد.

You can customize your website by adding different plugins.

با افزودن افزایه‌های مختلف می‌توانید وب‌سایت خود را سفارشی کنید.

adjective

برق برقی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

I prefer using a plugin freshener in my car.

ترجیح می‌دهم از خوشبوکننده‌ی برقی در ماشینم استفاده کنم.

The plugin heater kept the room nice and warm.

بخاری برقی اتاق را مطلوب و گرم نگه می‌داشت.

verb - intransitive verb - transitive

به برق وصل کردن، به پریز زدن

Don't forget to plugin your phone to charge overnight.

فراموش نکنید که گوشی خود را برای شارژ هنگام شب به پریز بزنید.

Please plugin the device before using it.

لطفا قبل‌از استفاده، دستگاه را به برق متصل کنید.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت plugin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «plugin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/plugin

لغات نزدیک plugin

پیشنهاد بهبود معانی