گذشتهی ساده:
plugged inسومشخص مفرد:
plugs inوجه وصفی حال:
plugging inکامپیوتر اَفزایه، پلاگین (ابزاری کاربردی، کوچک و وابسته به یک نرمافزار میزبان دیگر است و بهتنهایی کاربردی ندارد)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
The website crashed because of a faulty plugin.
وبسایت بهدلیل یک افزایهی معیوب از کار افتاد.
You can customize your website by adding different plugins.
با افزودن افزایههای مختلف میتوانید وبسایت خود را سفارشی کنید.
برق برقی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I prefer using a plugin freshener in my car.
ترجیح میدهم از خوشبوکنندهی برقی در ماشینم استفاده کنم.
The plugin heater kept the room nice and warm.
بخاری برقی اتاق را مطلوب و گرم نگه میداشت.
به برق وصل کردن، به پریز زدن
Don't forget to plugin your phone to charge overnight.
فراموش نکنید که گوشی خود را برای شارژ هنگام شب به پریز بزنید.
Please plugin the device before using it.
لطفا قبلاز استفاده، دستگاه را به برق متصل کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «plugin» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/plugin