آخرین به‌روزرسانی:

Pork

pɔːrk pɔːk

شکل جمع:

porks

معنی و نمونه‌جمله

noun uncountable B1

گوشتخوک، خوک، گراز

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

pork chops

گوشت گرده‌ی خوک

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pork

  1. noun the political appointments or jobs that are at the disposal of those in power
    Synonyms:
    patronage funds spoil food meat bacon pork-barrel ham pig hog swine loin shoulder jowl sowbelly

ارجاع به لغت pork

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pork» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pork

لغات نزدیک pork

پیشنهاد بهبود معانی