فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉
بیا تولد

    Prideful

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    • adjective
      مغرور، پرمباهات، برتن
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد prideful

    1. adjective Overly convinced of one's own superiority and importance
      Synonyms: haughty, lordly, overbearing, supercilious, arrogant, high-and-mighty, insolent, lofty, swaggering, exultant, disdainful, overweening, jubilant, proud, rejoicing, imperious, superior, exulting, triumphal, sniffy, triumphant
    2. adjective Properly valuing oneself, one's honor, or one's dignity
      Synonyms: proud, self-respecting

    ارجاع به لغت prideful

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «prideful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prideful

    لغات نزدیک prideful

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری