شکل جمع:
schemataهمچنین در شکل جمع میتوان از schemas بهجای schemata استفاده کرد.
الگو، مدل، طرح، نقش، نمودار
The scientist presented a detailed schema to illustrate her groundbreaking theory.
این دانشمند برای نشان دادن نظریهی پیشگامانهاش، طرحی دقیق ارائه کرد.
To simplify the complex topic, the teacher created a visual schema for her students.
برای ساده کردن موضوع پیچیده، معلم نموداری بصری برای دانشآموزانش کشید.
طرحواره، شکلواره (نمایانگر الگوهای فکری یا رفتاری است.)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He modified his schema after experiencing a new cultural environment.
او پساز تجربهی محیط فرهنگی جدید، طرحوارهی خود را اصلاح کرد.
In psychology, a schema serves as a framework for interpreting information.
در روانشناسی، طرحواره بهعنوان چارچوبی برای تفسیر اطلاعات عمل میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «schema» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/schema