فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Trucking

ˈtrʌkɪŋ ˈtrʌkɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    trucked
  • شکل سوم:

    trucked
  • سوم‌شخص مفرد:

    trucks

معنی

noun
(با کامیون) باربری، حمل و نقل، ترابری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد trucking

  1. verb to traffic in
    Synonyms:
    trading exchanging handling moving transporting peddling bargaining negotiating bartering rigging trashing
  1. verb to send by truck
    Synonyms:
    shipping transporting carrying hauling driving freighting
  1. noun the activity of transporting goods by truck
    Synonyms:
    hauling truckage

ارجاع به لغت trucking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «trucking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trucking

لغات نزدیک trucking

پیشنهاد بهبود معانی