فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Tyro

ˈtaɪəroʊ ˈtaɪərəʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tyros

توضیحات

همچنین می‌توان از tiro به‌جای tyro استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
انگلیسی بریتانیایی مبتدی، تازه‌کار، کارآموز، تازه‌وارد، نوآموز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The tyro quickly learned the basics of painting.
- نوآموز به‌سرعت اصول اولیه‌ی نقاشی را یاد گرفت.
- As a tyro in the kitchen, he often burned his meals.
- به‌عنوان فردی مبتدی در آشپزخانه، او اغلب وعده‌های غذایی خود را می‌سوزاند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tyro

  1. noun beginner
    Synonyms:
    learner student novice apprentice newcomer rookie recruit amateur trainee greenhorn neophyte pupil fledgling tenderfoot starter cadet abecedarian colt buckwheater new kid on the block novitiate dilettante

ارجاع به لغت tyro

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tyro» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tyro

لغات نزدیک tyro

پیشنهاد بهبود معانی