شکل جمع:
tyrosهمچنین میتوان از tiro بهجای tyro استفاده کرد.
انگلیسی بریتانیایی مبتدی، تازهکار، کارآموز، تازهوارد، نوآموز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The tyro quickly learned the basics of painting.
نوآموز بهسرعت اصول اولیهی نقاشی را یاد گرفت.
As a tyro in the kitchen, he often burned his meals.
بهعنوان فردی مبتدی در آشپزخانه، او اغلب وعدههای غذایی خود را میسوزاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tyro» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tyro