فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Work-up

wɜrkˈʌp wɜːkˈʌp

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

پزشکی (بررسی کامل پرونده و وضعیت سلامتی بیمار) بررسی پزشکی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

a thorough work-up before starting the new job

بررسی کامل پزشکی قبل از شروع شغل جدید

The work-up included several blood tests.

بررسی پزشکی شامل آزمایش‌های خون زیادی بود.

noun countable

(چاپ) سوراخ یا لکه روی کاغذ چاپ‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The work-up was clearly visible on the sheet.

لکه روی کاغذ به وضوح دیده می‌شد.

The work-up on the sheet caused a blemish in the final print.

لکه روی کاغذ باعث ایجاد نقص در چاپ نهایی شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد work-up

  1. verb form or accumulate steadily
    Synonyms:
    build build up progress ramp-up
  1. verb stimulate
    Synonyms:
    enhance refine work out elaborate upon get up
    Antonyms:
    discourage dissuade

ارجاع به لغت work-up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «work-up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/work-up-2

لغات نزدیک work-up

پیشنهاد بهبود معانی