فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

ابله به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • احمق، نادان، کودن
  • فونتیک فارسی

    ablah
  • صفت
    silly, foolish, imbecile, daft, stupid, cuckoo, witless, senseless, cloddy, insensate, moronic, idiotic, dumb, fatuous, zany, sappy, softheaded, daffy, cretinous, scatty
    • - گربه‌ی ابله ساعت‌ها دم خودش را دنبال می‌کرد.

    • - The silly cat chased its tail for hours.
    • - دزد ابله متوجه دوربین مداربسته نشد.

    • - The witless thief didn't realize the security camera.
  • فرد کندذهن و نادان
  • فونتیک فارسی

    ablah
  • اسم
    idiot, a fool, booby, simpleton, blockhead, imbecile, airhead, bonehead, goof, dimwit
    • - او یک ابله تمام عیار است.

    • - He is an unmitigated fool.
    • - ابله بودن و نپوشیدن کلاه ایمنی هنگام موتورسواری می‌تواند باعث صدمات جدی به سر شود.

    • - Being a fool and not wearing a helmet while riding a bike can result in serious head injuries.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ابله

ارجاع به لغت ابله

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ابله» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ابله

لغات نزدیک ابله

پیشنهاد بهبود معانی