آخرین به‌روزرسانی:

دستگاه به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی / dastgaah /

apparatus, plant, machinery, machanism, installation, organization, scheme, flat, system, pomp, power, ability

gear

اتومبیل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

set

اتومبیل

عامیانه hickey

اتومبیل

tract

اتومبیل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دستگاه

  1. مترادف:
    آلت ابزار اسباب سامان
  1. مترادف:
    بساط
  1. مترادف:
    جهاز سیستم
  1. مترادف:
    مجموعه
  1. مترادف:
    آپارات ماشین
  1. مترادف:
    ساز نوا
  1. مترادف:
    تجمل جاه جلال
  1. مترادف:
    مایه
  1. مترادف:
    ثروت سرمایه
  1. مترادف:
    واحد

ارجاع به لغت دستگاه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دستگاه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دستگاه

لغات نزدیک دستگاه

پیشنهاد بهبود معانی