فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

کلفت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • مستخدم زن
  • فونتیک فارسی

    kolfat
  • اسم
    maidservant, cleaning lady, cleaning woman, housemaid, maid, menial, domestic
    • - کلفت خانگی

    • - a live-in maid
    • - کلفت پیر ما آهسته کار بود.

    • - Our old housemaid was a dawdler.
    • - کلفت شام لذیذی پخته بود.

    • - The maid had cooked a delectable dinner.
  • ضخیم، قطور
  • فونتیک فارسی

    koloft
  • صفت
    thick, solid, bulky
    • - کاغذ کلفت و کاغذ نازک

    • - thick paper and thin paper
    • - آن‌جا درخت‌های کوتاه با شاخه‌های کلفت گره‌دار بود.

    • - There were low trees with thick, gnarly branches.
  • زبر، درشت، ناهموار
  • فونتیک فارسی

    koloft
  • صفت
    rough, husky, bass, scratching, hoarse, raspy, throaty, harsh, guttural, gruff, grating
    • - صدای کلفت

    • - throaty voice
    • - صدای کلفت

    • - hoarse voice
  • دارای قدرت یا مقام
  • فونتیک فارسی

    koloft
  • صفت
    high-ranking, influential, big shot, powerful
    • - پارتی کلفت

    • - high-ranking connections
    • - خانواده‌ی کلفت

    • - powerful family
  • حرف گزنده، ناسزا
  • فونتیک فارسی

    koloft
  • صفت
    harsh, insulting words, snide
    • - حرف کلفت

    • - snide remark
    • - نظری کلفت درمورد وزنش داد

    • - He made a snide comment about her weight
  • قدیمی handmaiden
  • ناپسند girl
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد کلفت

ارجاع به لغت کلفت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کلفت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کلفت

لغات نزدیک کلفت

پیشنهاد بهبود معانی