آخرین به‌روزرسانی:

کلفت به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / kolfat /

maidservant, cleaning lady, cleaning woman, housemaid, maid, menial, domestic

مستخدم زن

کلفت خانگی

a live-in maid

کلفت پیر ما آهسته کار بود.

Our old housemaid was a dawdler.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

کلفت شام لذیذی پخته بود.

The maid had cooked a delectable dinner.

صفت
فونتیک فارسی / koloft /

thick, solid, bulky

ضخیم، قطور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

کاغذ کلفت و کاغذ نازک

thick paper and thin paper

آن‌جا درخت‌های کوتاه با شاخه‌های کلفت گره‌دار بود.

There were low trees with thick, gnarly branches.

صفت
فونتیک فارسی / koloft /

rough, husky, bass, scratching, hoarse, raspy, throaty, harsh, guttural, gruff, grating

زبر، درشت، ناهموار

صدای کلفت

throaty voice

صدای کلفت

hoarse voice

صفت
فونتیک فارسی / koloft /

high-ranking, influential, big shot, powerful

دارای قدرت یا مقام

پارتی کلفت

high-ranking connections

خانواده‌ی کلفت

powerful family

صفت
فونتیک فارسی / koloft /

harsh, insulting words, snide

حرف گزنده، ناسزا

حرف کلفت

snide remark

نظری کلفت درمورد وزنش داد

He made a snide comment about her weight

قدیمی handmaiden

ناپسند girl

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کلفت

  1. مترادف:
    خشن ستبر ضخیم گنده
    متضاد:
    باریک کم‌حجم کم‌قطر لطیف نازک
  1. مترادف:
    درشت ضخیم ناهموار
  1. مترادف:
    پیشخدمت خادمه مستخدمه
    متضاد:
    نوکر
  1. مترادف:
    رنج سختی محنت مشقت

ارجاع به لغت کلفت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کلفت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کلفت

لغات نزدیک کلفت

پیشنهاد بهبود معانی