فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Abysmal

əˈbɪzml əˈbɪzml

صفت تفضیلی:

more abysmal

صفت عالی:

most abysmal

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

مغاک مانند، گودال مانند، ورطه‌ای، ناپیمودنی، ژرفناک

an abysmal hole in the mountain

سوراخی بسیار عمیق در کوهستان

adjective

شدید، فوق‌العاده، وحشتناک، بسیار زیاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

abysmal poverty

فقر شدید

abysmal ignorance

جهل مرکب

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abysmal

  1. adjective great extent; immeasurable
    Synonyms:
    vast deep extreme complete thorough endless unending infinite boundless bottomless incalculable unfathomable illimitable profound
  1. adjective extending deeply
    Synonyms:
    bottomless fathomless plumbless plummetless
    Antonyms:
    low

ارجاع به لغت abysmal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abysmal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abysmal

لغات نزدیک abysmal

پیشنهاد بهبود معانی