فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Anecdote

ˈænɪkdoʊt ˈænɪkdəʊt

شکل جمع:

anecdotes

توضیحات:

همچنین در حالت جمع می‌توان از anecdota به‌جای anecdotes استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

ادبیات حکایت، قصه، داستان کوتاه، خاطره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Uncle Mehdikhan knew many anecdotes about his father.

عمو مهدی‌خان خاطرات زیادی درباره‌ی پدر خود می‌دانست.

I enjoyed hearing the anecdote about their first meeting.

از شنیدن قصه‌ی مربوط به اولین ملاقات آن‌ها لذت بردم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد anecdote

  1. noun interesting or amusing story
    Synonyms:
    story tale narrative narration relation reminiscence incident episode sketch yarn gag short story parable chestnut old chestnut fairy tale tall tale tall story fish story long and short of it

ارجاع به لغت anecdote

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «anecdote» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/anecdote

لغات نزدیک anecdote

پیشنهاد بهبود معانی