Baulk

bɒːk / / bɒːlk bɔːk / / bɔːlk bɔːk / / bɔːlk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    baulked
  • شکل سوم:

    baulked
  • سوم‌شخص مفرد:

    baulks
  • وجه وصفی حال:

    baulking
  • شکل جمع:

    baulks

معنی

noun adverb
( balk =) طفره رفتن، ردکردن، طفره، امتناع، روگردانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد baulk

  1. noun one of several parallel sloping beams that support a roof
    Synonyms:
    rafter balk
  1. verb refuse to comply
    Synonyms:
    resist balk jib
  1. noun something immaterial that interferes with or delays action or progress
    Synonyms:
    hindrance impediment handicap check deterrent hinderance balk

ارجاع به لغت baulk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «baulk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/baulk

لغات نزدیک baulk

پیشنهاد بهبود معانی