با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Baulk

bɒːk / / bɒːlk bɔːk / / bɔːlk bɔːk / / bɔːlk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    baulked
  • شکل سوم:

    baulked
  • سوم‌شخص مفرد:

    baulks
  • وجه وصفی حال:

    baulking
  • شکل جمع:

    baulks

معنی

noun adverb
( balk =) طفره رفتن، ردکردن، طفره، امتناع، روگردانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد baulk

  1. noun One of several parallel sloping beams that support a roof
    Synonyms: balk, rafter
  2. verb Refuse to comply
    Synonyms: balk, resist, jib
  3. noun Something immaterial that interferes with or delays action or progress
    Synonyms: hindrance, hinderance, deterrent, impediment, balk, check, handicap

ارجاع به لغت baulk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «baulk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/baulk

لغات نزدیک baulk

پیشنهاد بهبود معانی