(فرانسوی) هیجان، لرزش، لرزه، رعشه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I felt a frisson of fear run through my body.
لرزهای از ترس در وجودم احساس کردم.
frisson of surprise
هیجان حیرت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «frisson» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frisson