شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (Noun): full dress
کامل، تماموکمال
The orchestra played a full-dress performance of Beethoven's Symphony No. 9.
این ارکستر اجرای کاملی از سمفونی شماره ۹ بتهوون را اجرا کرد.
The actors rehearsed tirelessly for weeks to ensure a flawless full-dress production of Shakespeare's Hamlet.
این بازیگران هفتهها به طور خستگیناپذیر تمرین کردند تا از تولید تماموکمال هملت اطمینان حاصل کنند.
لباس رسمی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The guests at the wedding were asked to wear full dress.
از مهمانان عروسی خواسته شد که لباس رسمی بپوشند.
The ambassador arrived at the state dinner in full dress, complete with a tailored tuxedo and bow tie.
سفیر با لباس رسمی (تاکسیدوی خوشدوخت و پاپیون) به ضیافت شام رسید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «full-dress» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/full-dress