آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Governance

ˈɡʌvərnəns ˈɡʌvənənsə

شکل جمع:

governances

معنی governance | جمله با governance

noun uncountable

حکمرانی، حکومت، حاکمیت، کشورداری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The regulations that determine the governance of this school.

مقرراتی که حاکمیت این مدرسه را تعیین می‌کند.

Effective governance is essential for a stable society.

حکمرانی مؤثر برای جامعه‌ای باثبات ضروری است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد governance

  1. noun the continuous exercise of authority over a political unit
  1. noun a system by which a political unit is controlled
    Synonyms:

سوال‌های رایج governance

شکل جمع governance چی میشه؟

شکل جمع governance در زبان انگلیسی governances است.

ارجاع به لغت governance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «governance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/governance

لغات نزدیک governance

پیشنهاد بهبود معانی