گذشتهی ساده:
knittedشکل سوم:
knittedسومشخص مفرد:
knitsبافندگی، کشبافی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Knitting is a relaxing hobby for many people.
بافندگی یک سرگرمی آرامشبخش برای بسیاری از افراد است.
He learned knitting from his grandmother as a child.
از کودکی بافتنی را از مادربزرگش آموخت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «knitting» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/knitting