Nascence

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
تازه پیدا‌شدگی، نوظهوری و آغازی، تولد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nascence

  1. noun the initial stage of a developmental process
    Synonyms:
    beginning start onset origin inception commencement opening outset genesis birth dawn spring nativity nascency
    Antonyms:
    death
  1. noun a coming into being; a beginning:
    Synonyms:
    beginning

ارجاع به لغت nascence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nascence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nascence

لغات نزدیک nascence

پیشنهاد بهبود معانی