فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Noisemaker

ˈnɔɪzˌmeɪkər ˈnɔɪzˌmeɪkə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    صدا بلند کن، صداساز (برای مثال بوق و کرنا و غیره)، موجب سروصدا، جنجال‌آفرین
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد noisemaker

  1. noun
    Synonyms: baneful, bell, clapper, dangerous, distasteful, horn, nasty, noisome, noxious, putrid, rancid, rank, rattle, repulsive, revolting, vile, whistle

ارجاع به لغت noisemaker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «noisemaker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/noisemaker

لغات نزدیک noisemaker

پیشنهاد بهبود معانی