فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Order About

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb

تحکم کردن، دستور دادن، امر و نهی کردن، یک‌ریز دستور دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

You can't just come in here and start ordering people about.

نمی‌تونی همینطوری بیای اینجا و به مردم دستور بدی.

How dare he order her about like that?

چطور جرات می‌کند به او این‌گونه امر و نهی کند؟

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد order about

  1. verb dominate
    Synonyms:
    control manage direct command influence dictate master boss run the show call the shots bully keep under one’s thumb

ارجاع به لغت order about

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «order about» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/order-about-or-around

لغات نزدیک order about

پیشنهاد بهبود معانی