غیرمحرز، غیرقطعی، احتمالی، ناپابرجا، اللهبختکی، نامعلوم، نامطمئن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It was a touch-and-go decision to invest in the new startup.
سرمایهگذاری در استارتاپ جدید تصمیم نامطمئنی بود.
His health condition was touch-and-go after the accident, causing concern among his family.
وضعیت سلامتی وی پساز تصادف غیرمحرز بود و همین مسئله سبب نگرانی خانوادهاش شده بود.
She gave a touch-and-go response, leaving everyone wanting more details.
او پاسخ نامعلومی داد، بهگونهای که همه خواستار جزئیات بیشتری بودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «touch-and-go» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/touch-and-go