آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Unclasp

ənˈklæsp ˈʌnˈklɑːsp

معنی unclasp | جمله با unclasp

verb - transitive

باز کردن (قلاب و مانند آن)، باز کردن یا شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

He clasped my wrist hard and then unclasped it.

مچ دستم را محکم گرفت و سپس آن را رها کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد unclasp

  1. verb to free from ties or fasteners
  1. verb release from a clasp
    Antonyms:

ارجاع به لغت unclasp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unclasp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unclasp

لغات نزدیک unclasp

پیشنهاد بهبود معانی