آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱ شهریور ۱۴۰۴

    Where

    wer weə

    معنی where | جمله با where

    noun adverb conjunction A1

    کجا، هرکجا، در کجا، کجا، در کدام محل، درچه موقعیتی، در کدام قسمت، از کجا، از چه منبعی، اینجا، درجایی که

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    Where's my book?

    کتابم کو؟

    Where did you go?

    کجا رفتی؟

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    I know where Hassan is.

    من می‌دانم حسن کجاست.

    Where will we be if we lose?

    اگر ببازیم؛ وضعمان چه خواهد شد؟

    Where is she to blame?

    در چه مورد تقصیر از اوست؟

    Where do you come from?

    از کجا می‌آیی؟

    Where did you get your information?

    اطلاعات خود را از کجا به‌دست آوردید؟

    We went home, where we had dinner.

    به خانه رفتیم و در آنجا شام صرف کردیم.

    Home is where your heart is.

    وطن آنجاست که قلبت قرار دارد.

    This is where I must say goodbye.

    اینجا محلی است که من باید خداحافظی کنم.

    He lives two kilometers from where he works.

    او در دو کیلومتری آنجایی که کار می‌کند، زندگی می‌کند.

    the school where he teaches

    مدرسه‌ای که در آن درس می‌دهد

    This is the house where he lives.

    این خانه‌ای است که در آن زندگی می‌کند.

    Go where you please.

    هر کجا دلت می‌خواهد برو.

    Where there is love there is hope.

    هر جا عشق هست، امید هم وجود دارد.

    She never goes where she is not invited.

    او هرگز به جایی که دعوت نشده است، نمی‌رود.

    This bus will take you where you want to go.

    این اتوبوس شما را به آنجایی که می‌خواهید خواهد برد.

    I see where the prices are going up.

    می‌بینم که قیمت‌ها دارند بالا می‌روند.

    He knows the when and where of the crime.

    او از زمان و محل جنایت اطلاع دارد.

    Where is all this discussion leading?

    همه‌ی این جر و بحث‌ها به کجا منتهی خواهد شد؟

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد where

    1. noun place
      Synonyms:
      location position spot site situation point station locus
    1. adverb at which point
      Synonyms:
      whereabouts in which whither to which everywhere anywhere in whatever place to what end

    Idioms

    where there's a will, there's a way

    اراده‌ی قوی راه‌ها را باز می‌کند، خواستن توانستن است

    where there's life, there's hope

    تا جان در بدن هست امید هم هست، تا زنده هستی امیدوار باش

    where there's smoke, there's fire

    هر جا آتش باشد دود هم هست، تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها

    سوال‌های رایج where

    معنی where به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «where» در زبان فارسی به «کجا» یا «جایی که» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «where» یکی از بنیادی‌ترین و پرکاربردترین کلمات پرسشی و ربطی در زبان انگلیسی است که نقش مهمی در برقراری ارتباط ایفا می‌کند. به عنوان یک واژه‌ی پرسشی، معمولاً برای پرسیدن درباره‌ی مکان، موقعیت یا محل وقوع یک رویداد به کار می‌رود. برای نمونه، در جمله‌ی «?Where are you going» گوینده در پی دانستن مقصد یا مکان حرکت شنونده است. همین سادگی و گستردگی کاربرد سبب شده است که «where» در نخستین مراحل یادگیری زبان، یکی از اولین واژگان پرسشی باشد که آموزش داده می‌شود.

    «where» علاوه بر نقش پرسشی، می‌تواند نقش ربطی نیز بر عهده بگیرد و دو جمله یا بند را به هم متصل کند. در این کاربرد، واژه‌ی مذکور بیانگر مکان یا موقعیتی است که اتفاقی در آن رخ می‌دهد. برای مثال در جمله‌ی «This is the house where I was born» واژه‌ی «where» مکان را مشخص می‌کند و دو بخش جمله را به هم پیوند می‌زند. این جنبه‌ی کاربردی نشان می‌دهد که «where» تنها یک پرسش ساده نیست، بلکه ابزاری برای سازمان‌دهی اطلاعات و ایجاد ارتباط معنایی میان جملات نیز محسوب می‌شود.

    از دیدگاه دستوری، «where» در ترکیب‌های متنوعی ظاهر می‌شود. عباراتی همچون «from where», «to where», «wherever» و «somewhere» نمونه‌هایی هستند که با استفاده از این واژه ساخته شده‌اند. این ترکیب‌ها باعث می‌شوند تا زبان انگلیسی بتواند مفاهیم پیچیده‌تری درباره‌ی مکان، جهت یا موقعیت‌های احتمالی را بیان کند. برای مثال، «wherever you go» به معنای «هرجا که بروی» است و نشان می‌دهد که انعطاف‌پذیری این کلمه تا چه اندازه در گسترش دامنه‌ی معنایی زبان نقش دارد.

    علاوه بر این، «where» در متون رسمی و ادبی نیز جایگاه ویژه‌ای دارد. نویسندگان و شاعران از این واژه برای القای حس مکان یا برای خلق تصاویر ذهنی دقیق استفاده می‌کنند. در توصیف‌های ادبی، «where» می‌تواند پلی میان ذهن مخاطب و صحنه‌ای باشد که نویسنده در حال تصویر کردن آن است. بدین ترتیب، این واژه فراتر از یک ابزار زبانی ساده، به ابزاری برای آفرینش هنری و انتقال تجربه‌های حسی بدل می‌شود.

    می‌توان گفت «where» واژه‌ای است که اهمیت آن در زبان به دلیل گستردگی کاربرد و توانایی‌اش در نشان دادن مکان و پیوند دادن جملات، غیرقابل انکار است. این کلمه نه تنها در مکالمات روزمره، بلکه در متون علمی، ادبی و حتی حقوقی نیز حضوری پررنگ دارد. همین ویژگی‌ها موجب شده است که «where» به یکی از کلیدی‌ترین عناصر زبان انگلیسی تبدیل شود که همواره درک آن برای یادگیرندگان زبان ضروری است.

    ارجاع به لغت where

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «where» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/where

    لغات نزدیک where

    • - whencesoever
    • - whenever
    • - where
    • - where (when, whenever, or wherever) possible
    • - where one lives
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.