فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

استوار به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

پایدار، محکم

فونتیک فارسی

ostovaar
صفت

firm, steady, rigid, stable, constant, indomitable, staunch, straight, indefatigable, invincible, erect, strong, unfailing, upright, sound, solid

اصول استوار

firm principles

اراده‌ی استوار

indomitable will

نمونه‌جمله‌های بیشتر

اقتصاد ملی آن‌ها بسیار استوار است.

Their national economy is very strong.

(ارتش و نظام) دارای درجه‌ی استواری

فونتیک فارسی

ostovaar
اسم

warrant officer, sergeant major

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

دنبال چه می‌گردید استوار؟

What are you look for, sergeant major?

استوار چرا می‌خواهد با تو صحبت کند؟

Why would the sergeant major want to talk to you?

به طور استوار

فونتیک فارسی

ostovaar
قید

endways, straight, erect

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد استوار

  1. مترادف:
    امین برقرار پابرجا پایدار ثابت‌قدم ثابت خلل‌ناپذیر دایم درستکار درست راسخ رزین سخت سفت قائم قایم قرص قویم متقن متین محکم مدام مستحکم مستقر معتمد مقاوم منیع وثیق
    متضاد:
    بی‌دوام سست نااستوار

ارجاع به لغت استوار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «استوار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/استوار

لغات نزدیک استوار

پیشنهاد بهبود معانی