chief, chieftain, head, headman, commander, dean, elder, sheik
نایبحسین، سالار سپاه بود.
Nayeb Hossein was the head of the troops
سالار ارتش
army commander
leader, commander
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دریاسالار
admiral
پدرسالار
patriarch
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سالار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سالار