آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۴

    قرار به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / gharaar /

    placing, stability, placement, permanence, location, stay, position

    placing

    stability

    placement

    permanence

    location

    stay

    position

    سکون

    مدرسه اعلام کرد که دانش‌آموزان در کلاس‌های پیشرفته قرار خواهند گرفت.

    The school announced the placement of students in advanced classes.

    گوشت یخ‌زده را با قرار دادن در آب ولرم یخ‌زدایی کنید.

    Defrost the frozen meat by placing in it lukewarm water.

    اسم
    فونتیک فارسی / gharaar /

    obligation, agreement, arrangement, engagement

    obligation

    agreement

    arrangement

    engagement

    عهد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    این قرار دوستی دو ملت را برای همیشه محکم خواهد کرد.

    This agreement will cement the two nations' friendship forever.

    با قرار قبلی

    by prior arrangement

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    قرارهای پیش‌از زندگی زناشویی

    premarital agreements

    اسم
    فونتیک فارسی / gharaar /

    date, rendezvous, tryst, place of meeting, trysting place, appointment, place of assignation, assignation

    date

    rendezvous

    tryst

    place of meeting

    trysting place

    appointment

    place of assignation

    assignation

    وعده‌ی ملاقات

    او هرگز با دختری سر قرار نرفته است.

    He has never been out on a date with a girl.

    امشب با او قرار (ملاقات) دارم.

    I have a rendezvous with him tonight.

    اسم
    فونتیک فارسی / gharaar /

    decree, ruling, verdict, award, interlocutory

    decree

    ruling

    verdict

    award

    interlocutory

    حکم

    شاه قراری صادر کرد تا قانونی جدید را برقرار کند.

    The king issued a decree to establish a new law.

    قرار دادگاه نهایی بود و نمی‌شد به آن اعتراض کرد.

    The court's ruling was final and could not be appealed.

    اسم
    فونتیک فارسی / gharaar /

    condition, setting, setup, placing

    condition

    setting

    setup

    placing

    وضع

    خودرو پس‌از تعمیرات در قرار خوبی است.

    The car is in good condition after the repairs.

    در قراری سخت، بقا به چالشی واقعی تبدیل می‌شود.

    In a harsh setting, survival becomes a real challenge.

    اسم
    فونتیک فارسی / gharaar /

    مجازی rest, comfort, peace of mind, repose, tranquility

    rest

    comfort

    peace of mind

    repose

    tranquility

    آرامش

    او قبل‌از شام روی مبل قرار گرفت.

    She took a rest on the couch before dinner.

    او در خواندن کتاب مورد علاقه‌اش قرار پیدا کرد.

    She took comfort in reading her favorite book.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد قرار

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    رسم روش نهاد
    مترادف:
    استقرار ثبات سکون طمانینه
    مترادف:
    آرام آرامش صبر فراغ فراغت هال
    مترادف:
    شرط عهد وعده
    مترادف:
    رانده وو میعاد وعده‌گاه
    مترادف:
    قول میثاق
    مترادف:
    شرح
    مترادف:
    شیوه وضع
    مترادف:
    حکم
    مترادف:
    عادت

    ارجاع به لغت قرار

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «قرار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قرار

    لغات نزدیک قرار

    • - قرابینه
    • - قراچی
    • - قرار
    • - قرار ازدواج گذاشتن
    • - قرار اعدادی
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.