با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

لک به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • لکه، نقطه
  • فونتیک فارسی

    lak
  • اسم
    spot, stain, smut, macula, stigma, freckle, discoloration, blot, splash, speckle, fleck, splotch, slur
    • - رومیزی خیلی لک داشت.

    • - The tablecloth had many spots.
    • - لک افتادن

    • - to spot
    • - پیراهنت را لک نکن.

    • - Don't splash your dress.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد لک

ارجاع به لغت لک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «لک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/لک

لغات نزدیک لک

پیشنهاد بهبود معانی