جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ب" (صفحه 4)
با کسر
با کسی مثل کودک رفتار کردن
با کشت و کشتار
با کشتی حمل کردن
با کشش
با کف پوش پوشاندن
با کف صابون پوشاندن
با کف صابون پوشیده شدن
با کفپوش پوشاندن
با کفش خشک
با کلسیمین سفید پوشاندن
با کلسیمین سفید کردن
با کلمات بازی کردن
با کله خری
با کله شقی
با کلیشه داگر چاپ کردن
با کم بازدهی
با کم جرئتی
با کم حرفی
با کمال
با کمال آمادگی
با کمال تاسف
با کمال درستی
با کمال سرگرمی
با کمال میل
با کمال میل پذیرفتن
با کمال وضوح
با کمرویی
با کمند گرفتن
با کمی اختلاف
با کنجکاوی
با کندی
با کوته نظری
با کوشایی
با کوشش
با کوک اتوماتیک
با کیاست
با کیسه شن مستحکم کردن
با کیفیت خوب
با کینه توزی
با گاروته کشتن
با گاری تحویل دادن
با گاری حمل کردن
با گاز خفه کردن
با گاز سمی مصدوم کردن
با گاز سمی مقتول کردن
با گاز ضد عفونی کردن
با گاژ کردن
با گام اندازه گرفتن
با گام های آهسته راه رفتن
با گام های تند
با گام های سنگین راه رفتن
با گام های ملایم
با گام های یکنواخت راه رفتن
با گچ پوشاندن
با گچ رسم کردن
با گچ نوشتن
با گدایی به دست آوردن
با گرایش کاتولیکی
با گرسنگی
با گرمی
با گره بستن
با گریه و زاری
با گستاخی
با گل میخ آراستن
با گل و لای گرفتن
با گمراهی
با گنبد پوشاندن
با گوشبری
با گوه ثابت کردن
با گوه کیپ کردن
با گوه محکم کردن
با گیجی
با گیجی اندیشیدن
با گیجی عمل کردن
با گیرایی
با گیوتین اعدام کردن
با لایه ای از خامه پوشاندن
با لایه ای از شکر پوشاندن
با لایه نازک پوشاندن
با لایه یخ پوشاندن
با لب و لوچه خیس
با لبخند
با لجبازی
با لحن اغراق آمیز حرف زدن
با لحن تند
با لحن خشک
با لحن سرد
با لحن کشدار حرف زدن
با لرزاندن زبان ادا کردن
با لرزش
با لطافت
با لغات بازی کردن
با لغزش
با لفت و لعاب گفتن
با لنگ باز خوابیدن
با لنگ باز نشستن
با لنگر ثابت نگاهداشتن
با لولا وصل کردن
با لیاقت
با ماتم غلوآمیز
با ماجراجویی
با ماده مخدر درمان کردن
با ماشین
با ماشین انجام دادن
با ماشین تراشیدن
با ماشین ساختن
با مبالات
با متانت
با مثال روشن کردن
با محاسبه
با مخالفت
با مداد آبی حک و اصلاح کردن
با مدارا
با مدرک اثبات کردن
با مرغ پوشاندن
با مرکب رنگ شده
با مرکب سایه اندازی شده
با مرکب لک شده
با مزد کمتر کار کردن
با مسرت
با مشت زدن به
با مشت کوفتن
با مشقت
با مشقت راه رفتن
با مضایقه
با معجزه
با معرفت
با معنی
با مقیاس وسیع
با ملاحت
با ملاحظه
با ملاطفت
با ملاطفت تر و خشک کردن
با ملاقه برداشتن
با ملاقه بزرگ برداشتن
با ملاقه کشیدن
با ملایمت
با مناعت
با موافقت
با موتور خاموش پرواز کردن
با موشک فرستادن
با موشکافی
با مهارت
با مهارت عمل کردن
با مهارت و آسانی
با مهربانی
با مهمان نوازی
با مهمیز زخمی کردن
با میخ استوار کردن
با میخ باریک محکم کردن
با میخ پرچ محکم کردن
با میخ پرچ وصل کردن
با میخ چوبی محکم کردن
با میکروفن صدا را ضبط کردن
با میل
با میل و اشتیاق قبول کردن
با میله محکم کردن
با ناپالم حمله کردن
با ناپالم سوزاندن
با ناتوانی
با ناتوانی حرکت کردن
با ناخشنودی
با ناراحتی
با نارضایتی
با ناز و کرشمه
با ناشکری
با ناشیگری
با ناشیگری کار کردن
با ناقلاگری
با ناله گفتن
با نام
با نامال اندیشی
با نامردی
با ناهمواری
با نخ دندان پاک کردن
با نخوت
با نرمی
با نزاری
با نزاکت
با نزاکت و ادب
با نشاط
با نشاط و حرارت
با نشان تیک مشخص کردن
با نظر موافق نگریستن
با نعره زدن خود را ... کردن
با نفهمی
با نق نق
با نقره روکش کردن
با نقش برجسته تزیین کردن
با نقشه نشان دادن
با نقطه مشخص کردن
با نکته بینی
با نگاه خیره
با نگرانی
با نمودار
با نمودارنشان دادن
با نمونه نشان دادن
با نوآوری
با نوار محکم کردن
با نوارچسب پلاستیکی بستن
با نور پایین
با نور زننده
با نوک پا راه رفتن
با نومیدی
با نیت خوب
با نیرنگ
با نیرومندی
با نیروی بخار حرکت کردن
با نیزه ماهی گرفتن
با وارستگی
با وجد و هیجان
با وجدان
با وجود آنکه
با وجود این
با وجود اینکه
با وراجی
با وسایط موتوری
با وسواس
با وظیفه شناسی
با وظیفه نشناسی
با وقار کردن
با وقار گام برداشتن
با ولخرجی
با ولع
با ولع خوردن
با ویژگی های فردی
با هارت و پورت
با هدف گیری از نزدیک
با هرج و مرج
با هرزگی
با هزینه کم
با هشیاری
با هلهله
با هلی کوپتر بردن
با هلی کوپتر رفتن
با هم برخورد داشتن
با هم تضاد داشتن
با هم تطبیق کردن
با هم توافق داشتن
با هم جور شدن
با هم خواندن
با هم در آمیختن
با هم زیستن
با هم سنجیدن
با هم گرم گرفتن
با هم وفق دادن
با همان شرایط
با هماهنگی
با همت
با همدردی
با همه این ها
با همه قدرت
با هندام
با هنرمندی
با هو و جنجال
با هواپیما
با هواپیما ترابری کردن
با هواپیما سفر کردن
با هواپیما سمپاشی کردن
با هواپیمای جت رفتن
با هیپنوتیزم
با هیچ کلکی
با هیزی
با هیزی نظر افکندن
با یخ پوشاندن
با یکرنگی
با... رفتن
باآبروریزی
باآزرم
بااجحاف
باادب
بااطلاع
بااین حال
بااین همه
بائن
بائو
بائوباب
باب
باب المعده
باب دندان
باب روز
باب کردن
باب کننده
باب من نیست
بابا
بابا آدم
بابا بزرگ
بابا قوری
بابا لنگ دراز
بابابزرگ
باباغوری
بابانوئل
بابت
بابت استهلاک منظور کردن
بابک
بابل
بابوق و کرنا اعلام کردن
بابون
بابونه
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
39
40
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
zaftig
yup
yuk
yourself
yep
wreckage
wreak havoc
wormy
workbench
woeful
woe
within
why not
we
WBU
تراس
بیماری
تلویزیون
جبران کردن
دنده
دخترعمه
دقیق
دیوانه
تختخواب
زالزالک
رعایت کردن
زگیل
سال کبیسه
سرب
سرنگ