جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ص" (صفحه 4)
صندوق پست
صندوق پستی
صندوق پول
صندوق پول شمار در فروشگاه
صندوق تولیت
صندوق جواهر
صندوق جهیزیه دختر
صندوق حمل کالا
صندوق خانه
صندوق خیرات
صندوق در رختکن ها
صندوق زباله
صندوق زیر آبی
صندوق سرمایه گذاری تامینی
صندوق صدقه
صندوق عقب اتومبیل
صندوق فروشگاه
صندوق کشودار
صندوق مراسلات
صندوق میثاق
صندوق نسوز
صندوق وجوه استهلاکی
صندوقچه
صندوقچه آهنین
صندوقچه اسرار
صندوقدار
صندوقداری
صندوقه
صندوقه برونی
صندوقه حمل کالا
صندوقی
صندید
صنع
صنعا
صنعت
صنعت دستی
صنعت روستایی
صنعت سینما
صنعت گرایی
صنعتکار
صنعتکاری
صنعتگر
صنعتگری
صنعتی
صنعتی سازی
صنعتی شدن
صنعتی کردن
صنعتی گری
صنف
صنف پیشه وران
صنم
صنم بت
صنمک
صنوبر
صنوبر دوگلاس
صنوبر شرقی
صنوبر کانادایی
صنوبر لرزان
صنوبری
صنیع
صنیعه
صواب
صواب کردن
صوابدید
صوب
صوت
صوت شناختی
صوت شناسی
صوتی
صور
صورا
صورت
صورت اسامی
صورت برداری کردن
صورت برداشتن
صورت بستن
صورت پذیر
صورت پذیرفتن
صورت پرست
صورت تفضیلی ساختن
صورت تهیه کردن
صورت جمع
صورت حساب
صورت حق به جانب
صورت دادن
صورت ریز
صورت ساز
صورت سازی
صورت ظاهر
صورت غذا
صورت فلکی
صورت فلکی حمل
صورت فلکی قنطورس
صورت قیمت
صورت کامل
صورت گرایی
صورت گرفتن
صورت مجلس
صورت محمولات کشتی
صورت مخارج
صورت موجودی
صورت هزینه
صورتا
صورتجلسه
صورتحساب
صورتحساب دادن
صورتگر
صورتگری
صورتگری کردن
صورتی
صوری
صوف
صوفی
صوفی وار
صوفیانه
صوفیه
صولت
صوم
صومعه
صومعه لاماهای تبت
صومعه نشین
صهبائ
صهیون گرائی
صهیونی
صهیونیست
صهیونیسم
صیاد
صیاد سیل
صیاد مروارید
صیادی
صیام
صیام روزه
صیانت ذات
صیانت نفس
صیانت نگهداری
صیت
صیحه
صید
صید کردن
صید کردن در اعماق آب
صید گاه
صید ماهی
صید نهنگ
صیدگر
صیغگان
صیغگانی
صیغه
صیغه جاری کردن
صیغه شرطی
صیغه ماضی
صیغه مجهول
صیف
صیفی
صیفی تابستانی
صیفی کار
صیفی کاری
صیقل
صیقل خوردن
صیقل دادن
صیقل دهنده
صیقل زدن
صیقل سازی
صیقل کاری
صیقل گر
صیقلی
صیقلی بودن
صیقلی کردن
صیقلی کردن با رنده
‹
1
2
3
4
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
horsepower
soak up
discus
starry sturgeon
condescension
social worker
contribute to
provision
blandishment
ecosystem
aesthetically
multicultural
millennial
Lost Generation
Greatest Generation
گوشت گوسفند
درختستان
یاقوت
نوزاد
داور
جیش
هیچکدام
شانه
خواهرزاده
گوشی
ابهت
بهترین
وان حمام
طراح لباس
پنبه