تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- موی آشفته و صورت نتراشیده
- مردی با اسباب صورت میمونمانند
- این مجسمه، صورتی از بنیانگذار شهر است.
- صورت منحصربهفردی وجود دارد که او افکارش را بیان میکند.
- دانشآموزان دربارهی صورتهای مختلف اکوسیستمها یاد گرفتند.
- صورتهای مختلف داستان میتوانند معانی متفاوتی را منتقل کنند.
- صورت ساختمان با طراحی زیبا و حکاکیهای پیچیده ساخته شده بود.
- زیر صورتی دوستانه، در واقع او بسیار محتاط بود.
- در کسر، صورت نشاندهندهی تعداد بخشهایی است که داریم.
- برای سادهسازی کسر، باید بزرگترین مقسومعلیه مشترک صورت و مخرج را پیدا کنیم.
- هنرمند صورت زیبایی از مادرش نقاشی کرد.
- گالری مجموعهای از صورتها از قرن نوزدهم را به نمایش گذاشت.
- او صورتی دقیق از اهدافش برای سال دارد.
- روز گذشته صورتحساب خدمات ماهانهام را دریافت کردم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «صورت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/صورت