جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ع" (صفحه 7)
عمومی کردن برای رفع تبعیض
عمومیت
عمومیت دادن
عموی هلندی
عمه
عمه زاده
عمید
عمیق
عمیق شدن
عمیق کردن
عمیق گود
عمیق و پرطنین
عمیقا
عمیقا در
عمیقا درگیر
عمیم
عن
عن دماغ
عن دماغ بالاکشی
عن قریب
عن کردن
عنا
عناب
عناد
عنادآمیز
عنان
عنان اسب را به دست گرفتن
عنان تافتن
عنان در دست گرفتن
عنان گسیختگی
عنان گسیخته
عنانت
عناوین
عنایت
عنایت الله
عنایت خداوند
عنایت کردن
عنبر
عنبر بوی
عنبر سائل
عنبرچه
عنبرسایل
عنبرماهی
عنبرنصارا
عنبری
عنبرینه
عنبی
عنبیه
عنتر
عندالاستطاعه
عندالحاجت
عنداللزوم
عندالله
عندالمطالبه
عنزوجدیین
عنصر
عنصر سازنده
عنصر غیرآلی
عنصر نامطلوب
عنصری
عنصل
عنعنات
عنف
عنف زور
عنفا
عنفوان
عنق
عنقا
عنقود
عنکبوت
عنکبوت مانند
عنکبوتی
عنکبوتیان
عنکبوتیه
عنن
عنوان
عنوان اشرافی
عنوان اشرفی
عنوان افتخاری
عنوان برخی از سران مافیا
عنوان برخی روحانیون مسیحی
عنوان بندی
عنوان پاپ اعظم
عنوان تجارتی
عنوان تهیه کردن
عنوان حاکی از جاه و مقام
عنوان حکمرانان مغول
عنوان دادن
عنوان درشت مقاله در روزنامه
عنوان دهنده
عنوان سرمقاله روزنامه
عنوان شدن
عنوان عوضی بکار بردن
عنوان فرعی
عنوان قهرمانی
عنوان کردن
عنوان لرد
عنوان مقاله
عنوان مقاله روزنامه
عنوان ولیعهد انگلیس
عنوان ها
عنوانی
عنیف
عنین
عوا
عوار
عوارض
عوارض اضافی
عوارض پل
عوارض تلفن به محل دور
عوارض جاده
عوارض دریافتی دولت
عوارض طبیعی زمین
عواریه
عواطف
عوام
عوام الناس
عوام پسند
عوام پسند کردن
عوام پسندسازی
عوام پسندکننده
عوام فریب
عوام فریبانه
عوام فریبی
عوام فریبی کردن
عوامانه
عوامل
عوامل اساسی
عوامل اقتصادی
عوامل مکانیکی
عوان
عواید
عوج بند در کشتی گیری
عود
عود صلیب
عود کردن
عود کردن بیماری
عود نواز
عودالصلیب
عودبرگشت
عودت
عودت دادن
عودزن
عودساز
عور
عورآمدن
عورت
عورت نما
عورت نمائی
عورت نمایی
عوض
عوض بدل کردن
عوض دادن
عوض شدن
عوض شدن به طور کامل
عوض کردن
عوض کردن آهنگ صدا
عوض کردن به طور ناگهانی
عوض کردن به طورکامل
عوض کردن ترتیب چیزی
عوض کردن جای اکسان
عوض کردن جزئیات
عوض کردن جهت
عوض کردن دنده
عوض کردن ناگهانی جهت
عوض کردن هوا
عوض کردنی
عوض نشدنی
عوض نگهبان
عوض و بدل سازی
عوض و بدل کردن
عوضی
عوضی انجام دادن
عوضی تعبیرکردن
عوضی تفسیر کردن
عوضی چاپ کردن
عوضی درک کردن
عوضی شمردن
عوضی شنیدن
عوضی صدا زدن
عوضی فهمیدن
عوضی گرفتن
عوضی گرفته اید
عوضی گزارش دادن
عوضی نمایاندن
عوضین
عوعو
عوعو کردن
عون
عهد
عهد برنز
عهد بستن
عهد حجر
عهد دقیانوسی
عهد عتیق
عهد کردن
عهد کهن
عهد مسیحیت
عهد مفرغ
عهدشکن
عهدشکنی
عهدشکنی کردن
عهدشکنی کردن در امور عشقی
عهدنامه
عهده
عهده بانک ملی
عهده دار
عهده دارشدن
عهده داری
عهدی
عیادت
عیادت کردن
عیادت کننده
عیاذ
عیار
عیار زدن
عیار نشان دادن
عیاران
عیارگرفتن
عیارگیر
عیارگیری کردن
عیاروار
عیاری
عیاش
عیاشی
عیاشی کردن
عیاشی کردن با سر و صدا
عیاشی و بزن و بکوب
عیاشی و پایکوبی کردن
عیاشی و خوش گذرانی
عیال
عیال پرست
عیال مند
عیال وار
عیان
عیان آشکار
عیان شدن
عیان کردن
عیب
عیب است
عیب پوش
عیب پوشی
عیب پوشی کردن
عیب جزئی
عیب جو
عیب جویانه
عیب جویی
عیب جویی شدید
عیب جویی کردن
عیب دار
عیب زدایی کردن
عیب شخصیتی
عیب کردن
عیب کوچک
عیب گیر
عیب ماشین
عیب ندارد
عیب نمایی
عیب نمایی شدید
عیب و نقص
عیب یابی
عیبناک
عید
عید پاک
عید پنجاهه
عید تعمید عیسی
عید فصح
عید گل ریزان
عید گلریزان
عید مارتین مقدس
عید مایکل ماس
عید متغیر
عید مذهبی
عید میلاد مسیح
عید نوروز
عید هالووین
عید هانوکا
عید یوحنای مقدس
عیدی
عیسو
عیسوی
عیسوی کردن
عیسویت
عیسی
عیسی بر صلیب
عیسی مسیح
عیش
عیش طلب
عیش کردن
عیش و خوشی
عیش و طرب
عیش و عشرت
عیش و عشرت کردن
عیش و نوش
عیش و نوش کردن
عیش و نوش مفرط
عین
عین الثور
عین الحیات
عین الشمس
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
despite
deterrence
draw attention to
dysfunctional family
ebullience
eatable
coke
easter
educationist
eerie silence
contextualize
egregious
ridiculous
active
kir
اشانتیون
امپراطور
ارمغان
برنا
برداشتن
برقرار
بدنسازی
انقراض
محرم
انزوا
انصراف
محل کار
انقباض
اندیشه
محله