جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
سطحبندی CEFR در فست دیکشنری
سطحبندی CEFR در فست دیکشنری
مشاهده
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
وبلاگ
پشتیبانی
خرید اشتراک
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ع" (صفحه 4)
عصر یخ
عصرانه
عصعص
عصمت
عصن
عصیان
عصیان آمیز
عصیان کردن
عصیان ورزیدن
عصیانگر
عصیر
عصیر معده
عضاده
عضد
عضلات قوی
عضلات و رگ و پی
عضلانی
عضلانی بودن
عضله
عضله تنگ کننده
عضله چهار سر
عضله دار
عضله دو کننده
عضله رافعه
عضله سه سر
عضله گرفتن
عضلهی بلند کننده
عضلهی شق کننده
عضو
عضو اتحادیه صنفی
عضو اتحادیه کارگری
عضو ارکسترجاز
عضو انتهایی ذائقه
عضو انجمن
عضو انجمن شهرداری
عضو انجمن فابیان
عضو انجمن فراماسونری
عضو با سابقه و مسئول
عضو بدن
عضو بودن
عضو پارلمان
عضو پر سابقه و دایم
عضو پیمانگان
عضو پیمانگان شدن
عضو پیمانگان کردن
عضو تناسلی
عضو تیم اول
عضو تیم قهرمان
عضو جدید
عضو جناح چپ حزب و غیره
عضو جناح راست
عضو حزب اصلاح طلب
عضو حزب جمهوریخواه
عضو حزب دموکرات
عضو حزب فاشیست ایتالیا
عضو حزب محافظه کار
عضو حزب محافظه کار انگلستان
عضو حزب نازی
عضو خاندان سلطنتی
عضو خانواده ای از زبان ها
عضو دائمی تیم
عضو دار و دسته بزهکاران
عضو دستجات تندرو
عضو دسته
عضو دسته تبهکاران
عضو دسته کر
عضو دسته نوازندگان
عضو رسمی
عضو رسمی کلیسا
عضو سازمان دولتی
عضو شدن
عضو شدن دوباره
عضو شورا
عضو شورای کلیسا
عضو ضمیمه در حیوان
عضو ضمیمه در گیاه
عضو طبقه بورژوا
عضو فرقه
عضو فرقه های راهبان سائل
عضو فرقه ی آدونتیست
عضو فرهنگستان
عضو فرهنگستان و انجمن ها
عضو قبیله
عضو قبیله ی افریقایی
عضو قوه مقننه
عضو قیاس پذیر
عضو کردن
عضو کلیسا
عضو کلیسای اسقفی
عضو کلیسای انگلیکان
عضو کلیسای پرزبیتاری
عضو کلیسای کاتولیک
عضو کلیسای متدیست
عضو کلیسای محل
عضو کلیسای مورمون
عضو کلیسای یونیتاری
عضو کمیته
عضو کمیته حراست شهروندان
عضو کمیسیون
عضو کنفدراسیون
عضو گروه افریقایی
عضو گروه بازیگران
عضو گروه سرایندگان کر
عضو گروه ضربت
عضو گروه قانونگذار
عضو گروه نخبه
عضو گروه هم سرایان کر
عضو لژیون
عضو متسع
عضو مجلس اعیان
عضو مجلس لردان
عضو مشروط
عضو مصنوعی
عضو معیوب و بدشکل
عضو موسس
عضو مهم
عضو میزگرد
عضو وایوز
عضو هیات امنا
عضو هیئت
عضو هیئت امنا
عضو هیئت مشاوران
عضو هیئت مقننه
عضو هیئت منصفه دادگاه
عضوانجمنی شدن
عضوعلی البدل
عضوکنفدراسیون شدن
عضوکنفدراسیون کردن
عضویت
عضویت مجدد
عضویت هیئت امنا
عطا کردن
عطائ
عطائالله
عطائکردن
عطابخش
عطار
عطارد
عطاردتیر
عطاری
عطر
عطر افشان
عطر حمام
عطر زدن
عطر فروش
عطر گل سرخ
عطرپاش
عطردار
عطردان
عطرساز
عطرسازی
عطرگل
عطری
عطریات
عطسه
عطسه آور
عطسه کردن
عطش
عطش آور
عطش افزا
عطش دار
عطش داشتن
عطش شدید
عطش کسی را تیز کردن
عطشان
عطف
عطف به ماسبق
عطف بیان
عطف در نامه اداری
عطف شونده به ماسبق
عطف کتاب
عطف کردن
عطوفت
عطوفت مهربانی
عطیه
عطیه بخشش
عطیه دادن
عظام
عظردان
عظم
عظمت
عظمت بخشیدن
عظیم
عظیم الجثه
عظیم الشان
عظیم بزرگ
ععید گرفتن
عفاف
عفت
عفریت
عفریت خو
عفریت در افسانه
عفریت مانند
عفریته
عفریته مانند
عفن
عفو
عفو عمومی
عفو کردن
عفوکردن بخشیدن
عفوکردنی
عفوناپذیر
عفونامه
عفونت
عفونت خون
عفونت کردن
عفونکردنی
عفونی
عفونی کردن
عفیف
عفیفانه
عق زدن
عقاب
عقاب چشم
عقاب شیر
عقاب طلایی
عقاب گر
عقاب مانند
عقابی
عقار
عقال
عقاید سیاسی
عقاید کلیسای کاتولیک
عقب
عقب افتادگی
عقب افتادگی فکری
عقب افتادن
عقب افتادن رشد و پیشرفت
عقب افتاده
عقب افتاده از نظر هوشی
عقب افتاده جسمی و فکری
عقب افتاده فکری
عقب انداختن
عقب انداختن رشد و پیشرفت
عقب اندازی
عقب باصره
عقب بردن
عقب بودن
عقب به جلو
عقب ترین
عقب راندن
عقب رانی
عقب رفتن
عقب رونده
عقب زدن
عقب زدن با فشار
عقب زنی
عقب صحنه تئاتر
عقب عقب رفتن
عقب کردن
عقب کسی افتادن
عقب کشتی
عقب کشی
عقب کشیدن
عقب کشیدن از ترس
عقب کشیدن از سرما
عقب کشیدن پشتی
عقب کشیدن خود
عقب کشیدن خود از شدت ترس
عقب کشیدن خود از شدت درد
عقب گذاشتن
عقب گرد
عقب گرد کردن
عقب گردکردن
عقب ماندگی
عقب ماندن
عقب مانده
عقب نشستن
عقب نشینی
عقب نشینی کردن
عقب نشینی نامنظم
عقب و جلو کار گذاشتن
عقبدار
عقبکی
عقبگرد کردن
عقبه
عقبه سپاه
عقبی
عقد
عقد بستن
عقد کردن
عقدکنان
عقدنامه
عقدنمازبستن
عقده
عقده ادیپوس
عقده الکترا
عقده حقارت
عقده کهتری
عقده گشا
عقدی
عقرب
عقرب کژدم
عقربک
عقربه
عقربه دار
عقربه دقیقه شمار
عقربه ساعت شمار
عقربه قطب نما
عقربه کوچک ساعت
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
forever
forgive and forget
formality
former
fortitude
fortuitous
fortunately
fountain of youth
four hundred
frederick
fresh air
Friday
fungible
furthermore
futuristic
معذب
اسطوخدوس
قلک
غفلت کردن
غافل شدن
لب مطلب
مشکل
تانک
المشنگه
عسکری
آروغ
آقا
اسطرلاب
جناغ سینه
طاقدیس