playboy, womanizer, whoremaster, whoremonger
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او از رفتارهای خانمباز دوستپسر سابقش خسته شده بود.
She was tired of the playboy antics of her ex-boyfriend.
او در جوانی به رفتار خانمباز شهرت داشت.
He had a reputation for womanizer behavior in his youth.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خانمباز» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خانمباز