با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Resiliency

rəˈzɪljənsi rɪˈzɪlɪənsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C2
روان‌شناسی سلامت روان تاب‌آوری، مقاوت، دوام‌آوری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Despite facing numerous troubles, her resiliency and determination helped her to achieve her goals.
- علی‌رغم مواجهه با مشکلات متعدد، تاب‌آوری و عزمش به او کمک کرد تا به اهدافش برسد.
- My resiliency has helped me overcome many obstacles in life.
- تاب‌آوری‌ام به من کمک کرده از موانع زیادی در زندگی‌ام عبور کنم.
noun uncountable
جهندگی، حالت ارتجاعی، کشسانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد resiliency

  1. noun The ability to recover quickly from depression or discouragement
    Synonyms: bounce, buoyancy, elasticity, resilience
  2. noun The quality or state of being flexible
    Synonyms: resilience, bounce, ductility, elasticity, flexibility, flexibleness, give, malleability, malleableness, plasticity, pliability, pliableness, pliancy, pliantness, spring, springiness, suppleness, flexure

ارجاع به لغت resiliency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «resiliency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/resiliency

لغات نزدیک resiliency

پیشنهاد بهبود معانی