امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Resiliency

rəˈzɪljənsi rɪˈzɪlɪənsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C2
روان‌شناسی سلامت روان تاب‌آوری، مقاوت، دوام‌آوری link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سلامت روان

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Despite facing numerous troubles, her resiliency and determination helped her to achieve her goals.
- علی‌رغم مواجهه با مشکلات متعدد، تاب‌آوری و عزمش به او کمک کرد تا به اهدافش برسد.
- My resiliency has helped me overcome many obstacles in life.
- تاب‌آوری‌ام به من کمک کرده از موانع زیادی در زندگی‌ام عبور کنم.
noun uncountable
جهندگی، حالت ارتجاعی، کشسانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد resiliency

  1. noun The ability to recover quickly from depression or discouragement
    Synonyms:
    bounce buoyancy elasticity resilience
  1. noun The quality or state of being flexible
    Synonyms:
    resilience bounce ductility elasticity flexibility flexibleness give malleability malleableness plasticity pliability pliableness pliancy pliantness spring springiness suppleness flexure

ارجاع به لغت resiliency

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «resiliency» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/resiliency

لغات نزدیک resiliency

پیشنهاد بهبود معانی