مولد، مولود، متولد، زاد، زاییده شده، طبیعی، زاده، به وجود آمده، ذاتا، (عامیانه - محلی) از تولد به بعد، از آغاز
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
born in Ardebil
متولد اردبیل
born on the fourth of July
زاده در چهارم جولای (ژوئیه)
French-born
زادهی (متولد) فرانسه
He is a born optimist.
او ذاتاً خوشبین است.
He is a born athlete.
ورزش در خون اوست.
nobly born
نجیبزاده، اشرافی
in all my born days
در همهی عمرم
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «born» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/born