فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cast-off

ˈkæstɒf ˈkɑːstɒf

توضیحات:

این واژه در حالت صفت (Adjective) به این شکل نوشته می‌شود: cast-off و در حالت فعل (verb) به این شکل نوشته می‌شود: cast off و در حالت اسم (Noun) به این شکل نوشته می‌شود: castoff

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive

لنگر کشیدن، حرکت دادن، حرکت کردن، به آب انداختن (کشتی و قایق و غیره)

The ship was scheduled to cast off at 9 p.m.

این کشتی قرار بود ساعت ۹ شب حرکت کند.

The sailors were eager to cast off.

ملوان‌ها مشتاق بودند حرکت کنند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The captain gave the order to cast off.

کاپیتان دستور لنگر کشیدن را صادر کرد.

adjective

رهاشده، رانده‌شده، طردشده، کنارگذاشته‌شده، دورانداخته‌شده (به‌ویژه لباس)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

a dwelling place of the castoff old

مسکن پیران از همه‌جا رانده و بی‌کس

cast-off clothes

لباس‌های دورانداخته‌شده

noun countable

چیز دورریختنی، چیز دست‌دوم (به‌ویژه لباس)، مطرود (شخص)

She was sick of wearing her older sister's castoffs.

از پوشیدن لباس‌های دست‌دوم خواهر بزرگ‌ترش بیزار بود.

a castoff who later became a famous poet

شخص مطروذی که بعدها شاعر معروفی شد

verb - transitive

کنار گذاشتن، رها کردن، راندن، طرد کردن، دور انداختن

She cast off all her old friends.

همه‌ی دوستان قدیمی‌اش را کنار گذاشت.

She cast off the rope.

طناب را رها کرد.

verb - intransitive verb - transitive

کور کردن، کور شدن، تمام کردن، تمام شدن (بافتنی)

She struggled to cast off the last stitch.

سعی کرد آخرین کوک را کور کند.

She carefully cast off the final row.

آخرین ردیف را با دقت تمام کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cast-off

  1. verb to give up
    Synonyms:
    reject disown jettison
  1. verb make the last row of stitches when knitting
    Synonyms:
    drop throw away throw off shed cast shake off throw unstick
    Antonyms:
    cast-on
  1. adjective thrown away
    Synonyms:
    discarded throwaway thrown-away

ارجاع به لغت cast-off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cast-off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cast-off

لغات نزدیک cast-off

پیشنهاد بهبود معانی