امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Clave

ˈkleɪv kleɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

verb - transitive verb - intransitive
(قدیمی) زمان گذشته‌ی فعل: cleave

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
noun
(موسیقی) هر یک از دو چوب تو خالی و استوانه‌ای‌شکل که وقتی به‌هم زده می‌شوند، صدایی ژرف و پرطنین ایجاد می‌کنند، کلاو (به‌طور معمول به‌صورت جمع به‌کار می‌رود)
noun
(موسیقی) آهنگ دو ضربی و سپس سه ضربی (که در رقص‌های آمریکای لاتین توسط کلاو نواخته می‌شود)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clave

  1. verb Separate or cut with a tool, such as a sharp instrument
    Synonyms:
    split divided separated severed slit sliced rived cut joined whacked tore sheared ripped remained hewed pierced parted carved linked dissevered hacked clung chopped broke adhered
    Antonyms:
    joined united melded
  1. verb Come or be in close contact with; stick or hold together and resist separation
    Synonyms:
    stuck clung cohered adhered bonded
  1. verb To split with a sharp instrument.
    Synonyms:
    tore

ارجاع به لغت clave

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clave» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clave

لغات نزدیک clave

پیشنهاد بهبود معانی