فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Conservancy

kənˈsɜ˞ːvnsi kənˈsɜːvnsi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun
    حراست (یا حفاظت یا نیکداشت) منابع طبیعی، حفاظت زیست بوم
  • noun
    (انگلیس) انجمن نیکداشت (که کارش سرپرستی امور مربوط به جنگل‌ها و رودها و آب‌های ساحلی و غیره است)
  • noun
    سازمان نیکداشت (هر سازمانی که کارش سرپرستی و نگهداری منابع طبیعی و محیط زیست باشد)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد conservancy

  1. noun The careful guarding of an asset
    Synonyms: conservation, husbandry, management, preservation

ارجاع به لغت conservancy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conservancy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conservancy

لغات نزدیک conservancy

پیشنهاد بهبود معانی