ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Featherbed

ˈfeðərˌbed ˈfeðəbed
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    featherbedded
  • شکل سوم:

    featherbedded
  • سوم شخص مفرد:

    featherbeds
  • وجه وصفی حال:

    featherbedding

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (noun): feather bed

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    انگلیسی بریتانیایی ناپسند حمایت کردن، محافظت کردن، در رفاه قرار دادن، لوس بار آوردن، لای پر قو بزرگ کردن
    • - The company featherbeds its employees with generous benefits.
    • - این شرکت کارمندان خود را با مزایای زیاد حمایت می‌کند.
    • - Don't featherbed your children too much or they won't learn to be independent.
    • - فرزندان خود را زیاد لوس بار نیاورید وگرنه مستقل بودن را یاد نخواهند گرفت.
  • adjective
    تصویبی
    • - Featherbed practices prevented productivity improvements in the company.
    • - شیوه‌های تصویبی مانع از بهبود بهره‌وری در شرکت شد.
    • - The featherbed contract included excessive overtime pay and job guarantees.
    • - قرارداد تصویبی شامل دستمزد بیش از حد اضافه کاری و ضمانت شغلی بود.
  • verb - intransitive
    (کارمند اضافی) گرفتن، استخدام کردن
    • - The manager decided to featherbed the department by hiring more employees than necessary.
    • - مدیر تصمیم گرفت با استخدام کردن کارمندان بیش از حد لازم، بخش را تقویت کند.
    • - The union demanded that the company stop featherbedding and reduce the number of workers on the payroll.
    • - اتحادیه از این شرکت خواست تا گرفتن کارگران اضافی را متوقف کند و تعداد کارگران را در لیست حقوق کاهش دهد.
  • noun countable
    (تخت با) تشک پر
    • - She sank into the featherbed, feeling like she was floating on a cloud.
    • - او در تشک پر فرو رفت و احساس کرد که روی ابر شناور است.
    • - The featherbed was so soft and comfortable, I never wanted to leave it.
    • - تخت با تشک پر آن‌قدر نرم و راحت بود که هرگز نمی‌خواستم آن را ترک کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد featherbed

  1. verb Treat with excessive indulgence
    Synonyms: pamper, cosset, cocker, baby, coddle, mollycoddle, spoil, indulge
  2. noun A mattress stuffed with feathers
    Synonyms: feather-bed

ارجاع به لغت featherbed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «featherbed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/featherbed

لغات نزدیک featherbed

پیشنهاد بهبود معانی