آیکن بنر

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف پاییزی «اشتراک هوش مصنوعی»

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف هوش مصنوعی

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Hammer Into

معنی hammer into | جمله با hammer into

phrasal verb

چیزی را توی کله کسی فروکردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

She hammered it into me that I could succeed.

توی کله‌ام فروکرد که من می‌توانم موفق شوم.

I always had it hammered into me that I mustn't lie.

توی کله‌ام فروکردند که نباید دروغ بگویم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد hammer into

  1. verb work hard at
    Synonyms:
    work endeavor try hard continue persevere persist repeat keep on plug away grind stick to try repeatedly pound away drudge instruct impress upon drum into grind into drive home peg away drub into

ارجاع به لغت hammer into

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hammer into» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hammer-into

لغات نزدیک hammer into

پیشنهاد بهبود معانی