گذشتهی ساده:
pedalledشکل سوم:
pedalledسومشخص مفرد:
pedalsوجه وصفی حال:
pedallingشکل جمع:
pedalsرکاب، پدال (دوچرخه)
The pedals on the stationary bike were adjustable to fit different shoe sizes.
پدالهای دوچرخهی ثابت برای تناسب با سایزهای مختلف کفش قابل تنظیم بودند.
The pedal on her bike had rusted and needed to be replaced.
رکاب دوچرخهی او زنگ زده بود و نیاز به تعویض داشت.
رکاب، پدال (اتومبیل و چرخ خیاطی و قایق و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
gas pedal
(اتومبیل) پدال گاز
The pedal of the boat was stuck.
رکاب قایق گیر کرده بود.
موسیقی جاپایی، پدال (پیانو و ارگ)
The pedal on the piano squeaked when pressed too hard.
جاپایی پیانو با فشار دادن بیشازحد صدای جیر جیر میکرد.
The organist used the pedal to control the volume of the music.
نوازندهی ارگ از پدال برای کنترل صدای موسیقی استفاده کرد.
رکابدار، پاییدار، پدالی، پدالدار
The pedal-operated sewing machine worked smoothly.
چرخ خیاطی رکابدار بهآرامی کار میکرد.
She played the pedal organ beautifully during the church service.
در مراسم کلیسا ارگ پدالی را بهزیبایی مینواخت.
رکاب زدن، پا زدن، پدال زدن (دوچرخه)، با دوچرخه رفتن
The cyclist pedaled.
دوچرخهسوار رکاب زد.
Pedal a bit faster!
کمی تندتر پا بزن!
موسیقی پدال زدن، زدن (پدال پیانو و ارگ)
The pianist carefully pedaled.
پیانیست با احتیاط پدال زد.
The pianist's foot tired from pedaling the heavy organ pedals.
پای پیانیست از زدن پدالهای ارگ سنگین خسته شده بود.
مربوط به پا، پایی
She used her pedal strength to push the heavy door.
از قدرت پای خود برای فشار دادن در سنگین استفاده کرد.
The pedal exercises helped strengthen his foot muscles.
تمرینات پا به تقویت عضلات پای او کمک کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pedal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pedal