آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

    Pedal

    ˈpedl ˈpedl

    گذشته‌ی ساده:

    pedalled

    شکل سوم:

    pedalled

    سوم‌شخص مفرد:

    pedals

    وجه وصفی حال:

    pedalling

    شکل جمع:

    pedals

    معنی pedal | جمله با pedal

    noun countable B2

    رکاب، پدال (دوچرخه)

    The pedals on the stationary bike were adjustable to fit different shoe sizes.

    پدال‌های دوچرخه‌ی ثابت برای تناسب با سایزهای مختلف کفش قابل تنظیم بودند.

    The pedal on her bike had rusted and needed to be replaced.

    رکاب دوچرخه‌ی او زنگ زده بود و نیاز به تعویض داشت.

    noun countable

    رکاب، پدال (اتومبیل و چرخ خیاطی و قایق و غیره)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    gas pedal

    (اتومبیل) پدال گاز

    The pedal of the boat was stuck.

    رکاب قایق گیر کرده بود.

    noun countable

    موسیقی جاپایی، پدال (پیانو و ارگ)

    The pedal on the piano squeaked when pressed too hard.

    جاپایی پیانو با فشار دادن بیش‌ازحد صدای جیر جیر می‌کرد.

    The organist used the pedal to control the volume of the music.

    نوازنده‌ی ارگ از پدال برای کنترل صدای موسیقی استفاده کرد.

    adjective

    رکاب‌دار، پایی‌دار، پدالی، پدال‌دار

    The pedal-operated sewing machine worked smoothly.

    چرخ خیاطی رکاب‌دار به‌آرامی کار می‌کرد.

    She played the pedal organ beautifully during the church service.

    در مراسم کلیسا ارگ پدالی را به‌زیبایی می‌نواخت.

    verb - intransitive verb - transitive

    رکاب زدن، پا زدن، پدال زدن (دوچرخه)، با دوچرخه رفتن

    The cyclist pedaled.

    دوچرخه‌سوار رکاب زد.

    Pedal a bit faster!

    کمی تندتر پا بزن!

    verb - intransitive verb - transitive

    موسیقی پدال زدن، زدن (پدال پیانو و ارگ)

    The pianist carefully pedaled.

    پیانیست با احتیاط پدال زد.

    The pianist's foot tired from pedaling the heavy organ pedals.

    پای پیانیست از زدن پدال‌های ارگ سنگین خسته شده بود.

    adjective B2

    مربوط به پا، پایی

    She used her pedal strength to push the heavy door.

    از قدرت پای خود برای فشار دادن در سنگین استفاده کرد.

    The pedal exercises helped strengthen his foot muscles.

    تمرینات پا به تقویت عضلات پای او کمک کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pedal

    1. noun a lever that is operated with the foot
      Synonyms:
      foot pedal accelerator brake clutch foot lever treadle foot-feed pedal-keyboard pedal-point gas feed
    1. verb ride a bicycle
      Synonyms:
      bicycle bike cycle ride wheel operate work control accelerate brake clutch treadle

    Idioms

    put the pedal to the metal

    تخته‌گاز رفتن، پدال گاز را ته فشار دادن

    گاز دادن، خیلی سریع کار کردن

    سوال‌های رایج pedal

    گذشته‌ی ساده pedal چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده pedal در زبان انگلیسی pedalled است.

    شکل سوم pedal چی میشه؟

    شکل سوم pedal در زبان انگلیسی pedalled است.

    شکل جمع pedal چی میشه؟

    شکل جمع pedal در زبان انگلیسی pedals است.

    وجه وصفی حال pedal چی میشه؟

    وجه وصفی حال pedal در زبان انگلیسی pedalling است.

    سوم‌شخص مفرد pedal چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد pedal در زبان انگلیسی pedals است.

    ارجاع به لغت pedal

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pedal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pedal

    لغات نزدیک pedal

    • - pedagogue
    • - pedagogy
    • - pedal
    • - pedal point
    • - pedal pushers
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.