فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

سامان به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نظم و ترتیب، آراستگی

فونتیک فارسی

saamaan
اسم

order, house, welfare, organization, home, homestead, prosperity, kilter

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

آیا وظیفه‌ی دولت سامان دادن به صنایع کشور است؟

Is it the government's duty to regulate the country's industries?

کارهای خود را سر و سامان دادن

to settle one's affairs

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سامان

  1. مترادف:
    خطه سو قلمرو کران مرز حد سرحد ناحیه منطقه
  1. مترادف:
    ابزار اثاث اسباب وسایل
  1. مترادف:
    انتظام ترتیب نظام نظم
  1. مترادف:
    خانمان مأوا محل مقام مکان منزل
  1. مترادف:
    کالا متاع
  1. مترادف:
    ثروت دولت مکنت
  1. مترادف:
    رواج رونق آرام راحت قرار
  1. مترادف:
    منطقه مکا

ارجاع به لغت سامان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سامان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سامان

لغات نزدیک سامان

پیشنهاد بهبود معانی