جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "الف" (صفحه 14)
احتمال داشتن
احتمال در آینده
احتمال در شرط بندی
احتمال کم
احتمال میرود
احتمالا
احتمالی
احتوا
احتیاج
احتیاج داشتن
احتیاجات حیاتی
احتیاط
احتیاطآمیز
احتیاط کردن
احتیاطا
احتیاطی
احجار
احجار کریمه
احد
احداث
احداث کردن
احدوثه
احدی نرفت
احدیت
احراج
احرار
احراز
احراز کردن
احرام
احزاب
احزان
احساس
احساس افروزی
احساس انگیز
احساس باور
احساس باورانه
احساس باوری
احساس بلند شدن از زمین و به پرواز درآمدن
احساس بلند شدن از زمین و به تعلیق درآمدن
احساس بیهودگی و پوچی
احساس تحقیر و دلزدگی کردن
احساس تنفر شدید
احساس تنهایی
احساس ثانوی
احساس خراشیدگی
احساس خشم و تنفر
احساس خوب و بد
احساس درد دائم
احساس درونی
احساس زبری
احساس زبری داشتن
احساس زدائی
احساس سردی کردن
احساس شرم و دلزدگی
احساس غربت
احساس قوی
احساس کردن
احساسگرایی
احساس گرمی کردن
احساس گناه
احساس مند
احساس ناخوشی
احساس ناگهانی بیماری
احساس نهقته
احساس نیرومند
احساس وظیفه
احساس همدردی کردن با
احساس همفکری و همدردی
احساس یگانگی
احساسات
احساسات آبکی
احساسات آمیز کردن
احساسات انگیز
احساسات را تحریک کردن
احساسات ژرف
احساسات شدید
احساسات عمیق
احساسات گرایی
احساسات نمایی
احساساتی
احساساتی گری
احساساتی و تقلیدی
احساسی
احساسی کردن
احسان
احسان کردن
احسن
احسنت
احسنت گفتن
احشا
احشام
احشایی
احصائیه
احصائیه نویس
احصان
احضار
احضار به خدمت
احضار روح
احضار روح کردن
احضار شده
احضار شده به خدمت نظام
احضار کردن
احضار کردن با سوت زدن
احضار کردن به دادگاه
احضار کننده ارواح
احضار کننده ارواح مردگان
احضار مشمولان
احضار نامه
احضارکننده
احضاریه
احفاد
احقاق
احقاق به حق
احقاق حق کردن
احقر
احکام
احکام دهگانه
احکام دینی
احکام عشره حضرت موسی
احلیل
احمر
احمق
احمق کردن
احمق و ندانم کار
احمقانه
احمقانه جلوه دادن
احمقانه خیره شدن
احوال
احوال پرسی کردن
احوال شخصی
احوالپرس
احول
احول چشم
احیا
احیا شدن
احیا شده
احیا شونده
احیا کردن
احیا کننده
احیا لیل
احیاکننده
احیاگر
احیاگرای مذهبی
احیاگرایی مذهبی
احیانا
احیای جنگل
احیای زمین
اخ
اخ تف
اخ کردن
اخ و تف
اخ!
اخاذ
اخاذی
اخاذی کردن
اخافه
اخبار
اخبار خصوصی
اخبارپیش از فیلم
اخباری
اخت
اختاپوس
اختتام
اختتام پذیرفتن
اختر
اختر تپنده
اختر سایه
اختر شناس
اختر گردان
اختراع
اختراع ثبت شده
اختراع قلابی
اختراع کردن
اختراعی
اخترچه
اخترشناسی رادیویی
اخترواره
اختری
اختصار
اختصار و وضوح
اختصارا
اختصاری
اختصاص
اختصاص پول و بودجه
اختصاص دادن
اختصاص زمین برای مصارف همگانی
اختصاصا
اختصاصی
اختصاصی کردن
اختفا
اختفا کردن
اختلاج
اختلاج ماهیچه
اختلاس
اختلاس کردن
اختلاس کننده
اختلاط
اختلاط کردن
اختلاط و آشوردگی
اختلاط و امتزاج
اختلاطپذیر
اختلاف
اختلاف ارتفاع دو سطح
اختلاف پیدا کردن
اختلاف دید
اختلاف سطح
اختلاف طبقاتی
اختلاف عقیده
اختلاف عقیده داشتن
اختلاف عقیده داشتن با
اختلاف منظر
اختلافنظر
اختلاف نظر داشتن
اختلاف و تناقض در ارکان دعوی
اختلال
اختلال اوضاع
اختلال حواس
اختلال مشاعر
اختناق
اخته
اخته سازی
اخته کردن
اختیار
اختیار از کف دادن
اختیار تام
اختیار خرید سهام در تاریخ و قیمت معین
اختیار دادن
اختیار دادن به
اختیار داشتن
اختیار کامل
اختیار کردن
اختیار گرای
اختیارات
اختیارات اسقف اعظم
اختیارات شاعری
اختیارداری
اختیارنامه
اختیاری
اخذ
اخذ رای
اخذ رای زبانی
اخذ کردن
اخذ کردن و به کاربردن
اخرا
اخراج
اخراج از خدمت نظام
اخراج از شغل
اخراج از کشور میزبان
اخراج بلد کردن
اخراج به خاطر عدم نیاز
اخراج شده
اخراج کردن
اخراج کردنی
اخراج کننده
اخراج موقت
اخراجی
اخرایی
اخروی
اخری
اخش
اخص
اخضر
اخطار
اخطار آمیزانه
اخطار کردن
اخطار کم خطا
اخطار کم مدت
اخطار نظامنامه ای
اخطارآمیز
اخطاریه
اخطاریه فرستادن
اخف ا
اخگر
اخگر پراندن
اخگر دیس
اخگر وار
اخگرزا
اخگرفکن
اخلاص
اخلاق
اخلاق ستیزی
اخلاق کسی را فاسد کردن
اخلاق مندی
اخلاقا
اخلاقی
اخلاقیات
اخلال
اخلال کردن
اخلالگر
اخم
اخمآلود
اخم کردن
اخم و تخم
اخم و تخم کردن
اخمو
اخو الزوجه
اخوان
اخوت
اخوت آمیز
اخوتی
‹
1
2
...
11
12
13
14
15
16
17
...
35
36
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
regression
fermion
private
POV
nepenthe
negative
invalid
gym
stable
stich
induction
intellect
relinquish
bear
tuna
قمار
ترنجبین
فکر کردن
سوخاری
ماهیتابه
کشیش
پولک
شیرکاکائو
دستیار دندان پزشک
سوءاستفاده
آبرسان
التماس
ضایع شدن
ماکت
خندیدن