جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
سطحبندی CEFR در فست دیکشنری
سطحبندی CEFR در فست دیکشنری
مشاهده
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
وبلاگ
پشتیبانی
خرید اشتراک
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "الف" (صفحه 13)
اثر ادبی
اثر ادبی کوتاه
اثر التقاطی
اثر انتحال شده
اثر انگشت
اثر انگشت نگاری
اثر بخشیدن
اثر بد
اثر بد گذاشتن
اثر برق فشاری
اثر بو
اثر پا
اثر پایدار
اثر پیزو الکتریک
اثر تقلیدی
اثر ثانوی
اثر ثانوی و درخشان
اثر جاویدان
اثر حمله
اثر خفیف
اثر داشتن
اثر داشتن بر
اثر دانشمندانه
اثر رویاآمیز
اثر زخم
اثر ضربه
اثر کردن
اثر کلی
اثر کم
اثر کم داشتن
اثر کم گذاشتن
اثر گذاردن به
اثر گذاری
اثر گرمخانه ای
اثر گزیدن
اثر گلخانه ای
اثر ماندنی
اثر متقابل
اثر متقابل فرهنگ ها
اثر مشروب
اثر مضر
اثر مهر
اثر ناخوشایند
اثر ناخوشایند داشتن
اثر ناگهانی و زیانبار
اثر نمایشی
اثر هالهای
اثر هنری
اثرگذاشتن
اثمار
اثنا
اثنیعشر
اثیر
اثیری
اجابت
اجابت کردن
اجاره
اجاره ای
اجارهبندی
اجارهبها
اجاره پس از فروش
اجاره ثانوی
اجاره دادن
اجارهدار
اجاره دار دست دوم
اجارهداری
اجاره دهنده
اجاره عرصه
اجاره کار
اجاره کردن
اجاره کردنی
اجاره کننده
اجاره ملک
اجارهنامه
اجارهنشین
اجارهنشینی
اجازه
اجازه استفاده
اجازه بازرسی
اجازه بیرون رفتن دادن
اجازه چاپ مطالب مذهبی
اجازه حرکت به چپ
اجازه حرکت به راست
اجازه خواستن
اجازه دادن
اجازه داشتن
اجازه دخول
اجازه دخول دادن
اجازه دهنده
اجازه دیرکرد بازپرداخت وام
اجازه رسمی
اجازه رسمی دادن به
اجازه رفتن به ساحل
اجازه رفتن دادن
اجازه شروع
اجازه صحبت
اجازه صحبت دادن
اجازه عزیمت
اجازه غیبت
اجازه مخصوص
اجازهنامه
اجازه ندادن
اجازه ورود
اجازه ورود ندادن
اجازهی عبور
اجاق
اجاقبرقی
اجاقگاز
اجاقش کور است
اجامر
اجانب
اجبار
اجبارا
اجباری
اجباری و غیر طبیعی
اجتماع
اجتماع ترس
اجتماع ستیز
اجتماع سیاسی
اجتماع کردن
اجتماع گریز
اجتماعی
اجتماعی - اقتصادی
اجتماعی کردن
اجتناب
اجتنابپذیر
اجتناب کردن
اجتنابناپذیر
اجتناب ناپذیرانه
اجتناب ناپذیری
اجتهاد
اجتهاد کردن
اجتهاد نامه
اجحاف
اجحاف آمیز
اجحاف کردن
اجحاف کردن به
اجحافگر
اجداد
اجدادی
اجر
اجر ختایی
اجر دادن
اجرا
اجرا سوگند
اجرا کردن
اجرا کردن با زور
اجرا کردن تنبیه
اجرا کردن رنگ زمینه
اجرا کردن قانون
اجرا کردن نمایش
اجرا کننده
اجرائی
اجرائیه
اجرای خودسرانه قانون
اجرای دوباره در کنسرت
اجرای فی البداهه
اجرای نقش
اجرای نمایش
اجرایی
اجراییه صادر کردن
اجرت
اجرت آدمکش حرفه ای
اجرتالمثل
اجرت المسمی
اجرت باربری
اجرت حمل و نقل
اجرت دادن
اجرت دلالی
اجرت وکیل
اجزا
اجزا متشکله
اجزای اصلی موتور
اجزای هر چیز
اجساد
اجسام
اجقوجق
اجل
اجلاس
اجلاس کردن
اجلاسه
اجلاسیه
اجلال
اجلش فرا رسید
اجماع
اجماع کردن
اجماعا
اجمال
اجمالا
اجمالا دیدن
اجمالی
اجناس
اجناس بنجل
اجناس تازه و کم قیمت
اجنبی
اجنبی ترسی
اجنه
اجوبه
اجور
اجوف
اجی مجی
اجیر
اجیر کردن
اچ آی وی
احادیث
احاطه
احاطه شدن
احاطه شده توسط صخره
احاطه کردن
احاطه کردن با دست
احاطه کننده
احاله
احاله کردن
احاله کردن برای رسیدگی
احبا
احباب
احتجاب
احتجاج
احتجاج دینی
احتراز
احتراز از خشونت
احتراز از گیر افتادن
احتراز از مقاربت جنسی
احتراز کامل از مسکرات
احتراز کردن
احتراز کردن از
احتراز ناپذیر
احتراق
احتراق ایجاد کردن
احتراقپذیر
احتراق ناقص
احترام
احترامآمیز
احترامانگیز
احترام به خود
احترام قائل شدن
احترام کردن
احترام گذار
احترام گذاری
احترام گذاشتن
احترامگزار
احترام گزاردن
احتراما
احترامات
احتساب
احتساب شده
احتساب کردن
احتشام
احتضار
احتقان
احتکار
احتکار کردن
احتلام
احتمال
احتمال برابر
احتمال خطر
احتمال دادن
احتمال دارد
احتمال داشتن
احتمال در آینده
احتمال در شرط بندی
احتمال کم
احتمال میرود
احتمالا
احتمالی
احتوا
احتیاج
احتیاج داشتن
احتیاجات حیاتی
احتیاط
احتیاطآمیز
احتیاط کردن
احتیاطا
احتیاطی
احجار
احجار کریمه
احد
احداث
احداث کردن
احدوثه
احدی نرفت
احدیت
احراج
احرار
احراز
احراز کردن
احرام
احزاب
احزان
احساس
احساس افروزی
احساس انگیز
احساس باور
احساس باورانه
احساس باوری
احساس بیهودگی و پوچی
احساس تحقیر و دلزدگی کردن
احساس تنفر شدید
احساس تنهایی
احساس ثانوی
‹
1
2
...
10
11
12
13
14
15
16
...
34
35
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
eventually
everlasting
every one
every other day
exchange student
exercise authority
let go
horny
matcha
pollen
ghee
tick off
sine
Ju
quartz
سبیل
زنذلیل
ستبر
سترگ
سجود
اتراق کردن
اولویت
بالاخره
محابا
پلمب
پلمب کردن
افتادن
انداختن
تزیین کردن
وهله