جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "الف" (صفحه 10)
آنور
آنوراک
آنورکسی
آنوریسم
آنها
آنها که
آنهایی که
آنی
آنیدرید
آنیزت
آنیس
آنیلین
آنین
آنیون
آوا
آوا بازدار کردن
آوا پریشی
آوا ساز
آوا کردن
آوا لغزانی
آوا موج
آوا نام
آوا نوشته
آوا نویسی کردن
آواپردازی
آواپیچی
آواج
آوادار
آوار
آوار برف
آوارگان
آوارگی
آواره
آواره شدن
آواره کردن
آواری
آواز
آواز آلتو
آواز بدون همراهی موسیقی
آواز بم
آواز خطابه مانند
آواز خوان باریتون
آواز خوان دوره گرد
آواز خواندن
آواز خواندن با اشتیاق و صدای بلند
آواز خواندن به نوبت
آواز دادن
آواز دسته جمعی بدون ساز
آواز دلنواز
آواز دهل
آواز دهل مانند
آواز رپ
آواز سوپرانو
آواز کالیپسو
آواز مردمی
آواز همراه با تک نوایی
آواز یکنفری
آوازاصلی
آوازخوان
آوازخوان بم
آوازخوانی
آوازش
آوازش کردن
آوازشامگاهی و عاشقانه
آوازه
آوازهخوان
آوازهگری
آوازی
آوازیدن
آوازین
آواسازی
آواسترش
آواسترش کردن
آواشناس
آواشناسی
آوافشار
آواک
آواگری
آواگیر
آواگیر کردن
آوان
آواناپذیر
آوانامی
آوانس
آوانس دادن
آوانگاشت
آوانما
آوانمایی
آوانویسی
آوای بلند
آوای خوش
آوای شوم و غم انگیزی را سردادن
آوای کوس
آوای گوش خراش
آوایی
آوخ
آوخ گفتن
آور
آوران
آورتا
آورد
آوردجو
آوردگاه
آوردن
آوردن رای
آوردن کشتی به لنگرگاه
آوردن و بردن دانش آموز با اتوبوس
آوردنی
آورده
آورده اند
آورش
آورند
آورنده
آورنده امتیاز
آوره
آوری داشتن
آوریل
آوسته
آوکادو
آوند
آوند آبکشی
آوند چوبی
آوندی
آونس
آونگ
آونگ سان
آونگ سان ساز
آونگ سانی
آونگ سانی کردن
آونگان
آونگان بودن
آونگان شدن
آونگان کردن
آونگانی
آونگش
آونگیدن
آوه
آویختگی
آویختن
آویختن تور از عقب قایق در حال حرکت برای ماهیگیری
آویختن گوشت با قلاب برای جلب ماهی
آویخته
آویخته از سیم
آویخته از طناب
آویخته بودن
آویخته شدن
آویز
آویز پل
آویز گوش
آویز گوشت
آویزان
آویزان بودن
آویزان شدن
آویزان شدن لب و لوچه کسی
آویزان کردن
آویزان کردن لب و لوچه
آویزان کننده
آویزان و جلوآمده بودن
آویزانی
آویزش
آویزگر
آویزه
آویزیخ
آویژگان
آویشن
آویشنگ
آه
آه سرد
آه کشیدن
آه و اوه و اشک ریزی کردن
آه و زاری کردن
آه و ناله
آه و ناله غلوآمیز
آه و ناله کردن
آه واوه کردن
آها
آها!
آهار
آهار دار
آهار زدن
آهار زنی
آهاری
آهان
آهان!
آهای
آهستگی
آهسته
آهسته ترشدن تدریجی صدا
آهسته جریان داشتن
آهسته جوشاندن
آهسته جوشیدن
آهسته خوردن
آهسته راه رفتن
آهسته رفتن
آهسته زدن
آهسته سازی
آهسته سوختن
آهستهکاری
آهسته کردن
آهسته و آرام
آهسته و با هیبت
آهسته و به طور بی قواره حرکت کردن
آهسته و شکوه آفرین
آهسته و ملالت انگیز
آهسته و موقر
آهک
آهک آب ندیده
آهک آبدیده
آهکپز
آهکپزی
آهک پوش کردن
آهکدار
آهک زدن به
آهک زنده
آهک مالی کردن
آهکسان
آهکی
آهکی شدن
آهکی کردن
آهمند
آهن
آهنآلات
آهن اجاق
آهن ارزیز پوش
آهنبر
آهن برای داغ زدن
آهنپاره
آهنپوش
آهن جامه
آهن چکش کاری شده
آهن خام
آهن خیز
آهن دار
آهن را با طلا آذین کردن
آهن را با نقره آذین کردن
آهنربا
آهن ربا کردن
آهن ربای دائمی
آهنربایی
آهن ریخته
آهن زا
آهن زاد
آهن زیر ساختمان
آهنساز
آهن سای
آهن سرد کوبیدن
آهن سفید
آهن شیاری
آهن طلاکاری شده
آهنفروش
آهنفروشی
آهن کرکره
آهنگداز
آهن گوشه
آهن لخته
آهن موجدار
آهن نبشی
آهن نرم
آهن ورزی
آهن ورزی کردن
آهن ورزیده
آهن ورق
آهنجش
آهنربای برقی
آهنکوب
آهنگ
آهنگ آرپژو
آهنگ اصلی
آهنگ برای تکنوازی
آهنگ برای دو نفر
آهنگ برای سه خواننده
آهنگ برای سه ساز
آهنگ برای شش نوازنده
آهنگ برای هفت نوازنده
آهنگ بوگی
آهنگ پرآذین
آهنگ پنج سازی
آهنگ تصنیف کردن
آهنگ تنظیم کردن
آهنگ چهار ضربی
آهنگ را تنظیم کردن
آهنگ رفتن کردن
آهنگ رگ تایم
آهنگ سرود مذهبی
آهنگ سه نفری
آهنگ شاد و موزون
آهنگ شامگاهی و عاشقانه
آهنگ شبیه سرود قایقرانان ونیز
آهنگ صدا
آهنگ عزا
آهنگ فرعی و ظریف
آهنگ نواختن با زنگ
آهنگ ویژه سازهای بخصوص
آهنگ هشت نفره
آهنگ یکنفری
آهنگانه
آهنگر
آهنگری
آهنگساز
آهنگسازی
‹
1
2
...
7
8
9
10
11
12
13
...
35
36
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
horsepower
soak up
discus
starry sturgeon
condescension
social worker
contribute to
provision
blandishment
ecosystem
aesthetically
multicultural
millennial
Lost Generation
Greatest Generation
گوشت گوسفند
درختستان
یاقوت
نوزاد
داور
جیش
هیچکدام
شانه
خواهرزاده
گوشی
ابهت
بهترین
وان حمام
طراح لباس
پنبه