جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
سطحبندی CEFR در فست دیکشنری
سطحبندی CEFR در فست دیکشنری
مشاهده
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
وبلاگ
پشتیبانی
خرید اشتراک
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "الف" (صفحه 12)
اپسیلن
اپسیلون
اپل گذاری کردن
اپوکسی
اپیدمی
اپیسکوپال
ات
اتابک
اتازونی
اتاق
اتاق آپارات
اتاق آفتاب گیر
اتاق اجتماعات
اتاق اجساد
اتاق استادان در دانشگاه
اتاق اصلی خانه
اتاق اصلی منزل
اتاق اعدام به وسیله گاز سمی
اتاق افسران
اتاق افسران دون پایه کشتی
اتاق اگزوز
اتاق انتظار
اتاق با صبحانه و شام
اتاق با صبحانه و نهار
اتاق بازداشت موقت
اتاق بازرگانی
اتاق بازی
اتاق بازی کودکان
اتاق بایگانی
اتاق بچه ها
اتاق بخار
اتاق بدون غذا در هتل
اتاق بزرگ
اتاق بی دیوار
اتاق بیمار
اتاق پایاپای
اتاق پذیرایی
اتاق پرو
اتاق پیش ساخته
اتاق تجارت
اتاق ثبت
اتاق خبر
اتاق خرج
اتاق خزاین و امانات بهادار
اتاق خصوصی
اتاقخواب
اتاق خواب بچه
اتاق خوابگاه
اتاق خواندن و تفریح
اتاق دادگاه
اتاق دربان
اتاق درجه یک
اتاق درس
اتاق درس مذهبی
اتاق دفتر
اتاق رخت کن
اتاق رختکن
اتاق رختکن زنانه
اتاق روی طویله
اتاق ریکاوری
اتاق زیر بام
اتاق زیر سقفی
اتاق زیر شیروانی
اتاق سیگار
اتاق شستشو
اتاق شورای کلیسایی
اتاق عمل
اتاق فروش
اتاق قاضی
اتاق قرائت
اتاق کار
اتاق کار دیوان
اتاق کرایه ای
اتاق کفش کن
اتاق کنار آشپزخانه
اتاق کوچک و راحت
اتاق گردهمایی
اتاق گرفتن
اتاق گندزدایی
اتاق مجاور درب ورودی
اتاق مدرسه
اتاق مطالعه
اتاق مهمان خانه
اتاق ناهار خوری در مدرسه
اتاق نبش خیابان
اتاق نشیمن
اتاق نشیمن زنانه
اتاق نگهبان
اتاق نگهداری از اشیای مقدس
اتاق نمایش
اتاق نمایش سلاح های آتشین
اتاق نوزاد
اتاق نهارخوری
اتاق و خوراک
اتاق و صبحانه
اتاق وصل به کلیسا
اتاق ویژه
اتاق های متعدد برای استحمام
اتاق هتل
اتاق هوش آوری
اتاق هیئت امنا
اتاق هیئت رییسه
اتاقچه
اتاقک
اتاقک آسانسور
اتاقک ابر
اتاقک ابزار
اتاقک تختخواب دار
اتاقک تلفن
اتاقک تلفن عمومی
اتاقک چوبی
اتاقک خبرنگاران
اتاقک خلبان
اتاقک دار
اتاقک راننده کامیون
اتاقک زیر بالون
اتاقک سکاندار کشتی
اتاقک سوزن بان
اتاقک فضاپیما
اتاقک کلاه و پالتو
اتاقک گاز سمی
اتاقک مامور باج گیری
اتاقک متصدی باجگیری
اتاقک موتورسیکلت
اتاقک موتورهواپیما
اتاقک میله ای
اتاقک ناهار خوری
اتاقک نرم پوش دار
اتاقک نگهبان
اتان
اتاوا
اتباع
اتحاد
اتحاد جماهیر شوروی
اتحاد غیرعملی
اتحاد قمر
اتحاد کردن
اتحاد مجازی
اتحاد مجدد
اتحادی
اتحادیه
اتحادیه اصناف
اتحادیه تشکیل دادن
اتحادیه صنفی
اتحادیه عرب
اتحادیه کارگری
اتحادیه گرای
اتحادیهگرایی
اتحادیه گمرکی
اتحادیه ملل
اتحادیه های کارگری
اتخاذ
اتخاذ سند کردن
اتخاذ کردن
اتخاذ کردنی
اتر
اتراق کردن
اترج
اتروسکان
اتریش
اتریشی
اتساع
اتساع یافتن
اتصال
اتصال پایینی
اتصال چرخشی
اتصال دادن
اتصال زمین
اتصال کام و زبانه
اتصال کروی
اتصال موازی
اتصال یکطرفه
اتصالا
اتصالی
اتصالی کردن
اتفاق
اتفاق افتادن
اتفاق بامزه
اتفاق خارق العاده
اتفاق ناگوار
اتفاقنظر
اتفاقا
اتفاقات
اتفاقی
اتفاقی بودن
اتقاق افتادن
اتکا
اتکا به خود
اتکا به نفس
اتکا داشتن به
اتکا کردن
اتکا کردن به
اتکاپذیر
اتکاکننده
اتکای متقابل
اتلاف
اتلاف انرژی
اتلاف کردن
اتلاف وقت
اتلاف وقت کردن
اتلال
اتلس
اتم
اتم دارای بار منفی
اتمام
اتمامحجت
اتمام حجت کردن
اتمسفر
اتمسفری
اتمی
اتو
اتو شدن
اتو کردن
اتواستاپ زدن
اتواستاپ زن
اتواستاپی
اتوبان
اتوبانک
اتوبوس
اتوبوس برقی
اتوبوس دوطبقه
اتوبوس ربایی کردن
اتوبوس عوض کردن
اتوبوس کابلی
اتوبوس کوچک
اتوبوس هوایی
اتوپسی
اتود
اتورستوران
اتوریسما
اتوسینما
اتوشویی
اتوشویی کردن
اتومات
اتوماتیک
اتوماتیک کردن
اتومبیل
اتومبیل استیشن
اتومبیل بارکش کوچک
اتومبیل باری
اتومبیل بد سوز و پر دردسر
اتومبیل چهار در
اتومبیل چهار نفره
اتومبیل دارای سقف فلزی معلق
اتومبیل دو در
اتومبیل دیفرانسیل جلو
اتومبیلرانی
اتومبیلرو
اتومبیل شش نفره
اتومبیل شکاری
اتومبیل شماره
اتومبیل شهربانی
اتومبیل قراضه
اتومبیل کبریتی
اتومبیل کروکی
اتومبیل کوپ
اتومبیل کوچک
اتومبیل کورسی
اتومبیل گرم تاز
اتومبیل گشتی
اتومبیل گشتی پلیس
اتومبیل معمولی
اتوموبیل سواری
اتومییل آب پاش
اتهام
اتهام آمیز
اتهام پذیر
اتهام متقابل
اتهام متقابل وارد کردن
اتهام ناپذیر
اتهام وارد کردن
اتهامی
اتیکت
اتیکت دار کردن
اتیل
اتیلین
اتیوپی
اتیوپیایی
اثاث
اثاث البیت
اثاث کهنه
اثاثه
اثاثیه
اثاثیه اتاق
اثاثیه ی ثابت
اثبات
اثبات پذیر
اثبات پذیری
اثبات تقصیر
اثبات شدن
اثبات شده
اثبات کردن
اثبات کردنی
اثبات کننده
اثبات گرای
اثباتگرایی
اثبات نشدنی
اثبات نشده
اثبات نکردنی
اثر
‹
1
2
...
9
10
11
12
13
14
15
...
34
35
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
eventually
everlasting
every one
every other day
exchange student
exercise authority
let go
horny
matcha
pollen
ghee
tick off
sine
Ju
quartz
سبیل
زنذلیل
ستبر
سترگ
سجود
اتراق کردن
اولویت
بالاخره
انضباط
محابا
پلمب
پلمب کردن
افتادن
انداختن
تزیین