جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "الف" (صفحه 15)
اداره کنندگان
ادارهکننده
اداره گمرک
اداره ماترک
اداره مالیات ها
اداره مرکزی
اداره مرکزی پلیس لندن
اداره نشدنی
اداره نظام وظیفه
اداره نیروی دریایی
اداری
اداگر
اداگری کردن
ادامایش
ادامه
ادامه حرکت قوسی
ادامه حیات
ادامه دادن
ادامه دادنی
ادامه داشتن
ادامه طرح یا نقشه و غیره
ادامه ندادن
ادامه یافتن
ادانی
اداواطفار
ادای احترام
ادای احترام کردن
ادای کسی را در آوردن
ادای کسی را درآوردن
ادب
ادبآموز
ادب کردن
ادب مند
ادب مندی
ادب و آموختگی
ادب و تواضع
ادبا
ادبار
ادبی
ادبیات
ادبیات داستانی
ادخال
ادر
ادرار
ادرار خونی
ادرار کردن
ادراری
ادراک
ادراکپذیر
ادراک غلط
ادراک ماوقع
ادراکی
ادریس
ادعا
ادعا پس گرفتن
ادعا شده
ادعا کردن
ادعا کننده
ادعا نامه
ادعا ی قانونی
ادعاپذیر
ادعانامه
ادعای به حق
ادعای دروغین کردن
ادعای مالکیت ایجاد کردن
ادعای مرتهن بر ملک
ادعای مستدل و محرز
ادعایی
ادعیه
ادعیه خالصانه
ادعیه صمیمانه
ادغام
ادغام دو حرف صدادار
ادغام شدن
ادغام کردن
ادغام کردن واکه
ادغام کردن هجا
ادغام کننده
ادغامی
ادکلن
ادگار الن پو
ادله
ادمونتون
ادموند اسپنسر
ادنی
ادنین
ادوات
ادوار
ادوارد گیبون
ادواردی
ادواری
ادوکلن
ادولف هیتلر
ادونیس
ادویه
ادویه دار
ادویه زدن
ادویه زدن و گرم نمودن
ادهم
ادیان
ادیب
ادیبان
ادیبانه
ادیپ
ادیپوس
ادین برا
اذاراقی
اذان
اذانگو
اذعان
اذعان شده
اذعان کردن
اذعان ناپذیر
اذن
اذن الفار
اذن دادن
اذن دخول
اذهان
اذیت
اذیت کردن
اذیت کن
اذیتکننده
اذیت و آزار کردن
ار
ار - هاش مثبت
ار- هاش منفی
ارائه
ارائه پذیر
ارائه دادن
ارائه دادن نمایش
ارائه سند
ارائه کردن
ارائه کردن برای رسیدگی
ارائه کننده
ارابچه
ارابه
ارابه توپ
ارابه جنگی
ارابه دستی
ارابه دوچرخه
ارابهران
ارابه کارناوال
ارابه موشک
اراتوریو
اراجیف
ارادت
ارادتکیش
ارادتمند
ارادتمند شما
ارادتمندانه
ارادتمندی
اراده
اراده کردن
اراده کرده
اراده گرا
اراده گرایی
اراده محکم
ارادی
اراذل
اراذل و اوباش
اراضی
ارامک
ارامل
ارامنه
ارباب
ارباب انواع
ارباب جراید
ارباب دانش
اربابرجوع
اربابزاده
ارباب فئودال
ارباب مانند
ارباب منش
اربابمنشی
ارباب وار رفتار کردن
اربابان
اربابی
اربو
اربیان
ارپه
ارتا پنداره
ارتا دندان پزشکی
ارتا-
ارتاپزشک
ارتاپزشکی
ارتانگاری
ارتانگاشتی
ارتباط
ارتباط دادن
ارتباط داشتن
ارتباط دور برد
ارتباط ذهنی
ارتباط غیرکلامی
ارتباط متقابل
ارتباط متقابل داشتن
ارتجاجی
ارتجاع
ارتجاعی
ارتجال
ارتجالا
ارتداد
ارتداد آمیز
ارتزاق
ارتزاق کردن
ارتش
ارتش آلمان هیتلری
ارتش اشغالی
ارتش تاری
ارتش زدایی کردن
ارتشسالاری
ارتش سانه
ارتش کادر
ارتش کشی
ارتش گرا
ارتش گرای
ارتش گرایانه
ارتش گرایی
ارتشا
ارتشاح
ارتشبد
ارتشبد نیروی هوائی
ارتشتار
ارتشی
ارتعاش
ارتعاش داشتن
ارتعاش کردن
ارتعاش کننده
ارتعاشی
ارتفاع
ارتفاع آب
ارتفاع ابر
ارتفاع از سطح دریا
ارتفاع بسیار کم
ارتفاع سطح
ارتفاع سطح دریا
ارتفاع سقف از سر انسان
ارتفاعسنج
ارتفاع صدا
ارتفاع عرشه از آب
ارتفاع کمتر از پنجاه پا
ارتفاع گوی گلف
ارتفاعات
ارتفاعی
ارتفاق
ارتقا
ارتقا دادن
ارتقا یافتن
ارتقائ
ارتقائ دادن
ارتقائ یافتن
ارتقای انسان به مرتبه الهی
ارتقای رتبه دادن
ارتکاب
ارتوپد
ارتوپدی
ارتودنسی
ارتودوکس
ارث
ارث اجدادی
ارثبر
ارث بردن
ارث بردن خصوصیات فردی
ارثبرنده
ارث بری
ارث پدری
ارث دگرگون
ارث گذاری
ارثا
ارثی
ارثیه
ارثیهی خانوادگی
ارج
ارج خواهی
ارجدار
ارج داشت
ارج داشت کردن
ارج ستاره سینما
ارج ستاره ورزش
ارج کاهی
ارج کاهی کردن
ارج گذار
ارج گذاری
ارج گذاشتن
ارج نهادن
ارج یافتن
ارجاع
ارجاع دادن
ارجاع کردن
ارجاع کردن مجدد لایحه
ارجاع کردنی
ارجح
ارجح بودن
ارجح تر
ارجح ترین
ارجح دانستن
ارجحیت
ارجحیت دادن
ارجحیت داشتن
ارجمند
ارجمند شمردن
‹
1
2
...
12
13
14
15
16
17
18
...
34
35
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
despite
deterrence
draw attention to
dysfunctional family
ebullience
eatable
coke
easter
educationist
eerie silence
contextualize
egregious
ridiculous
active
kir
اشانتیون
امپراطور
ارمغان
برنا
برداشتن
برقرار
بدنسازی
انقراض
محرم
انزوا
انصراف
محل کار
انقباض
اندیشه
محله