جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
سطحبندی CEFR در فست دیکشنری
سطحبندی CEFR در فست دیکشنری
مشاهده
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
وبلاگ
پشتیبانی
خرید اشتراک
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "الف" (صفحه 8)
آفرینندگی
آفریننده
آفگانه کردن
آفند
آفندگر
آفندگری
آفندی
آفندیدن
آقا
آقا بالاسر
آقا جان
آقا و بانو میر
آقاجون
آقازادگی
آقازاده
آقامنش
آقامنش رفتار کردن
آقای
آقای دکتر میر
آقای محترم
آقایان کرام
آقایی
آک
آک پوشانی
آکادمیک
آکاردئون
آکاژو
آکاسیا
آکالند
آکانتوس
آکتر هنرپیشه
آکتریس
آکج
آکر
آکروبات
آکروباتباز
آکروماتیک
آکسان
آکستن
آکسفورد
آکله
آکله ای
آکله ناک
آکمندی
آکندگاه
آکندگری
آکندگی
آکندن
آکنده
آکنده از
آکنده از احترام
آکنش گر
آکنه
آکواریوم
آکواویت
آکولاد
آگ
آگا ممنون
آگار
آگاستا
آگاشتگر
آگاو
آگاه
آگاه بودن به
آگاه به آخرین اطلاعات
آگاه به ریزه کاری ها و دقایق
آگاهساز
آگاهسازی
آگاه سازی از خطر
آگاه سازی به طور خلاصه
آگاه شدن
آگاه کردن
آگاه نامه
آگاهاندن
آگاهاننده
آگاهانه
آگاهانیدن
آگاهش
آگاهی
آگاهی انگیزی
آگاهی دادن
آگاهی دادن با فروزه
آگاهی داشتن به
آگاهی طبقاتی
آگاهی یافتن
آگاهیدن
آگراندیسمان
آگستن با ریسمان
آگن
آگندن
آگنده
آگنه
آگنه ای
آگوست
آگوش
آگه
آگه آزمون
آگه بری دور برد
آگه خواست
آگه فرست
آگه نامه
آگهباش
آگهداد
آگهداد سنجی
آگهداد کردن
آگهداد نهانی
آگهدار
آگهساز
آگهگان
آگهگان رسانه ای
آگهی
آگهی اغراق آمیز
آگهی بازرگانی
آگهی پستی
آگهی تعریف آمیز
آگهی چندتا
آگهی دادن
آگهی درگذشت
آگهی دیوارکوب تئاتر
آگهی دیواری
آگهی ساز
آگهی ستونی
آگهی کردن
آگهی کننده
آگهی های ستونی روزنامه
آگهی های طبقه بندی شده
آگیش
آگیشیدن
آگین
آگینی
آل
آلا
آلاباما
آلات
آلات و ابزار
آلات و ادوات
آلاچیق
آلاخان والاخانی
آلاخونوالاخون
آلاخون والاخون کردن
آلاخون والاخونی
آلاخونی
آلاسکا
آلاگارسون
آلاله
آلاله تلخ
آلاله زرد
آلام
آلامد
آلانک
آلایش
آلایش زدائی
آلایش زدایی کردن
آلاینده
آلباتروس
آلبالو
آلبالویی
آلبانی
آلبانیایی
آلبوم
آلبومین
آلبومینی
آلپاکا
آلپی
آلت
آلت انجام
آلت تناسل
آلت تناسلی مرد
آلت دست
آلت دست دیگری
آلت رجولیت
آلت سری
آلت سنجش
آلت سوزن نگهدار
آلت قتاله
آلت کردن
آلت له کردن
آلت موسیقی
آلت موسیقی بم
آلت موسیقی ضربی
آلت نیزه مانند
آلتار
آلتر
آلتو
آلرژن
آلرژی
آلرژیزا
آلزایمر
آلش
آلفا
آلفا و امگا
آلکالوئید
آلکید
آلل
آلمان
آلمان ها
آلمانی
آلمانی نژاد
آلنگ
آلو
آلو خشک
آلو زرد
آلو سیاه
آلوبالو
آلوبالویی
آلوبخارا
آلوچه
آلوچه جنگلی
آلودگر
آلودگی
آلودگی آب
آلودگی آوایی
آلودگی پیدا کردن
آلودگی خاک
آلودگی صوتی
آلودگی گرمایی
آلودگی محیطزیست
آلودگی نوفی
آلودگی هوا
آلودن
آلوده
آلوده به خون
آلوده به عن دماغ
آلودهدامن
آلودهساز
آلوده شدگی
آلوده شدن
آلوده کردن
آلودهکننده
آلوده نشده
آلوم
آلومینیم
آلومینیمی
آلومینیوم
آلونک
آلوی بخارا
آلوی گرین گیج
آله
آله کردن
آلی
آلیاژ
آلیاژ ساختن
آلیز
آلیزش
آلیزیدن
آما
آماتور
آماتورگرایی
آماج
آماج انتقاد
آماج حمله
آماج روا
آماج زن
آماج شوخی
آماج قرار دادن
آماجگاه
آماد
آماد باش
آماد کردن
آمادگاه
آمادگر
آمادگی
آمادگی کامل
آمادگی ورزشکاران
آمادن
آماده
آماده احتراق
آماده ارائه
آمادهباش
آماده باش دادن
آماده برای سرمایه گذاری
آماده بودن
آمادهبهخدمت
آماده پرواز
آماده جفت گیری
آماده چاپ کردن
آماده دریا پیمایی
آماده رزم
آماده ساز
آمادهسازی
آماده سازی برای جنگ
آماده سازی برای چاپ
آماده سازی قبل از ورزش
آماده شدن
آماده عمل کردن
آماده عملیات در دریا و خشکی
آماده کار
آماده کار کردن
آماده کارزار شدن
آماده کارزار کردن
آماده کردن
آماده کردن خود از نظر روحی
آماده مصرف
آمادهی عمل شدن
آمادها
آمار
آمار حیاتی
آمار شناسی
آمار گرفتن
آماردان
‹
1
2
...
5
6
7
8
9
10
11
...
34
35
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
oleate
safecracker
fluffy
gutter press
dislikable
by default
misogynistic
miss the boat
moisturize
molasses
monetary
monetization
moon over
more or less
motherless
مبدأ
غلط
منشا
گذاشتن
سطل
خوراک
خوراکی
بشقاب
صبر
صبور
گزند
دنبال کردن
منظور
مغازه
صبح