جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید اشتراک یکساله با ٪۳۱ تخفیف
خرید
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "الف" (صفحه 6)
آریغ
آریغ انگیز
آریغ داشتن
آریغ گر
آریغمند
آز
آز آمیز
آزاد
آزاد از
آزاد از قوه جاذبه زمین
آزاد از کار
آزاد اندیش
آزاد اندیشی
آزاد برای عموم
آزاد برگ
آزاد بودن
آزاد راه
آزاد زاده
آزاد سازی
آزاد شدن
آزاد کار کردن
آزاد کردن
آزاد کردن به قید ضمانت
آزاد کردن به قید کفالت
آزاد کننده
آزاد گذاشتن
آزاد ماهی
آزاد و موزون حرکت کردن
آزادانه
آزادتر کردن
آزادچر
آزادگر
آزادگی
آزادمرد
آزادمنش
آزادمنش سازی
آزادمنشانه
آزادمنشی
آزاده
آزاده کردن
آزادی
آزادی از بردگی
آزادی از زندان
آزادی استفاده
آزادیبخش
آزادی به قید التزام
آزادی به قید ضمانت
آزادی بیان را محدود کردن
آزادی رفت و آمد
آزادی زیادی
آزادی عقیده
آزادی عمل
آزادی عمل داشتن
آزادی کسب و تجارت
آزادی کسی را خریدن
آزادی مشروط
آزادی مطبوعات
آزادی ورود و خروج
آزادیخواه
آزادیخواهی
آزار
آزار انگیز
آزار تحمل پذیر
آزار دادن
آزار دوست
آزار دوستی
آزار دهنده چشم
آزار دیدن
آزار طلب
آزار طلبی
آزار کردن
آزارخواه
آزاردهنده
آزارگر
آزارگرانه
آزارگری
آزارگری - آزارخواهی
آزارنده
آزاله
آزبستوز
آزخ
آزرخش
آزرد
آزردگر
آزردگی
آزردگی آور
آزردگی انگیز
آزردگی پیدا کردن
آزردگی خاطر
آزردگی و آماس
آزردن
آزردن گوش
آزرده
آزردهخاطر
آزرده خاطر شدن
آزرده خاطر کردن
آزرده شدن
آزرده کردن
آزرم
آزرمجو
آزرم زده
آزرمانه
آزرمگین
آزرمیدن
آزگار
آزگار کردن
آزمایش
آزمایش آلرژی
آزمایش حساسیت
آزمایش خون
آزمایش دقیق
آزمایش سخت
آزمایش شده
آزمایش شونده
آزمایش کردن
آزمایش کننده
آزمایش نشده
آزمایش و خطا
آزمایش و لغزش
آزمایش هنرپیشگی سینما
آزمایشگاه
آزمایشگاه زبان
آزمایشگاهی
آزمایشگر
آزمایشگرانه
آزمایشی
آزماینده
آزمند
آزمند بودن
آزمندانه
آزمندی
آزمودگی
آزمودن
آزمودن دوباره
آزمودنی
آزموده
آزمون
آزمون اطلاعات عمومی
آزمون برای گزینش بازیگر
آزمون پایان دبیرستان
آزمون پپ
آزمون تورنسل
آزمون دشوار
آزمون رورشاخ
آزمون سخت
آزمونشونده
آزمون عملی کردن
آزمون کردن
آزمون گردان
آزمون نشده
آزمون نمایانگر
آزمون نهایی و اصلی
آزمون هوش
آزمونچه
آزمونچه کردن
آزمونگاه
آزمونگر
آزمونگرانه
آزمونمایش
آزمونه
آزمونه کردن
آزمونی
آزوقه
آزیدن
آزیر
آزیرزا
آزیری
آزیموت
آژان
آژانس
آژانس خبری
آژانس فروش بلیت ارزان
آژانس قمار روی قیمت سهام
آژانس مسافرتی
آژخ
آژدن
آژفنداک
آژند
آژنگ
آژنگ دار شدن
آژو
آژور
آژوگان
آژوناک
آژویی
آژیانه
آژیدن
آژیر
آژیر آتش
آژیر آتش سوزی
آژیر خطر فوری
آژیر دادن
آژیر زدن
آژیرخطر
آژیرش
آژیرگر
آژینه
آس
آس شدن
آس کردن
آس و پاس
آسان
آسان انجام
آسان برد
آسان پوش
آسان دید
آسانساز
آسان سازی
آسان فهم
آسانکار
آسان کاربرد
آسان کردن
آسان کردها
آسان گرفتن
آسان گوار کردن
آسانگیر
آسانگیرانه
آسانگیری
آسان و راحت
آسانسور
آسانسور غذا بر
آسانگان
آسانگیر
آسانگیرانه
آسانگیری
آسانی
آسایش
آسایشبخش
آسایش خاطر
آسایش دادن به
آسایشگاه
آسایی
آسپرین
آستان
آستانه
آستر
آستر بدرقه
آستر زدن
آستر زدن به
آستر کردن
آستری
آستیگماتیسم
آستیم
آستین
آستین بالا زدن
آستینبلند
آستینپفی
آستیندار
آستینسرخود
آستینکوتاه
آسفالت
آسفالت سرد
آسفالت کردن
آسم
آسمان
آسمان آبی
آسمان باز
آسمان بازی
آسمانخراش
آسمان سوی
آسمانغرغره
آسمانغرنبه
آسمان غرنبه شدن
آسمانغره
آسمان و ریسمان
آسمان هفتم
آسمانه
آسمانی
آسمانی رنگ
آسمند شدن
آسمند کردن
آسمی
آسن
آسنی
آسود آور
آسود وار
آسودبخش
آسودش
آسودگاه
آسودگر
آسودگی
آسودمند
آسودمندانه
آسودن
آسودن در گرمای مطلوب
آسودوار شدن
آسودوار کردن
آسوده
آسوده باش
آسودهحال
آسودهخاطر
آسودهدل
آسوده دلی
آسوده شدن
آسوده کردن
آسوده و خوش
آسوری
آسه
آسه ای
آسه بادامک
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
34
35
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
despite
deterrence
draw attention to
dysfunctional family
ebullience
eatable
coke
easter
educationist
eerie silence
contextualize
egregious
ridiculous
active
kir
اشانتیون
امپراطور
ارمغان
برنا
برداشتن
برقرار
بدنسازی
انقراض
محرم
انزوا
انصراف
محل کار
انقباض
اندیشه
محله